داشتم...
۷ هفته و سه روز داشت
قلبش واستاد
مجبور شدم سقط کنم
روزی چ رفتم سونو و گف قلبش واستاده تلخ ترین و بدترین روزم بود
یه سال بیشتره از اون ماجرا میگذره هنوزم قلبم درد میگیره با فکر کردن بش
یادم نمیره ک یه هفته تموم قبول نمیکردم سقط کنم
حالا من قبلش از بچه متنفر بودم بخاطر همین وضعیت مالی و اینا میگفتم عمرا
اما بعدش هر شب گریه و...
چی بگم خواهر
دکتر گف سه ماه بمون بعد بچه دار شو
من اونقد افسرده شده بودم ک بعد از ۴۰ روز اقدام کردم
کم کم بهتر شدم الان باز اقدام نیسم
تا شیش ماه اقدام بودم ک باردار نشدم
هنوزم عکس سونومو دارم
مامان فدای دستای کوچیکت بره مامانی 😞