شوهرم ده روز رفته شهر دیگه ماموریت داشت منم خونه مامانمم یه دختر ۵ سالم داریم مشکلم اینه شوهرم اصلا اهل چت کردن پیام دادن نیست صبح بیدار میشم اصلا یه پیام نمیده بهم ۴ سال اختلاف سنی داریم اما برام مثل یه مرد ۵۰ ساله اس تو زندگی خیلی خوش گذرون و پایه دیوونه بازی نیست هرچی بهش میگم باهاش حرف میزنم میگم دست ودلباز باش خرج کن تا جوونیم لذت ببریم همش تو فکر اینه خونه بخریم میگه خونه ندارم انگار هیچی ندارم از این میترسم همه چی گرونه از همه چی میگذریم تا خونه بخریم بازم خونه گرون میشه از قافله عقبیم
خب منم دل دارم سی سالم شده مردای دیگه رو میبینم کلی با زنشون پایه و رفیقن دلم میگیره زنی نیستم خودم به حراج بزارم محبت گدایی کنم برم اوار شم رو زندگی یکی دیگه ولی خسته شدم واقعا کلافم از زندگی یه چیزی بگین اروم شم💔😔
الان سی وچهارسالشه حق دارم یا نه؟