پدرشوهرم مادرشوهرم منو خیلی اذیت کردن از اول عقد به بابام گفتن بجای جهاز هرچقدر پول میدی خونه بخرن منم جهاز دخترت تمام کمال میخرم بماند که زد زیرش نخرید جهازمو بابام ولی نصف خونمو خرید نصفش هم شوهرم خرید یکم هم من کمکش کردم طلا بهش فروختم دادم نصف خونه بع اسممه بعد من من هیچ جهازی نداشتم وقتی اومدم خونم یه تلویزیون یه یخچال یه چندتا ظرف ظروف دم دستی کهنه داشتم خودم بعد عروسی جون کندم زیر قرض گرفتم منت کشیدم از شوهرم کتک خوردم تا بزور جهیزیمو تکمیل کنم الآنم کامل تکمیل نیست الان چند ماه پیش برادرش موتور خرید اومد سند خونه من برد گفت سند بده برای سند موتور قولنامه خونه یا سند میخوان بعد بردن الآنم موتورش گم شده باز سند میخوان پدرشوهرم که به خون من تشنه هست برادر شوهرم یه سلام بزور میده بهم میگن سند خونه رو دادگاه میخواد منم گفتم نه بابام منو اونوقت میکشه با شوهرم دعوا کردم الان اسکرین میزارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.