2737
2739

داستان از اونجا قراره ک امروز ما اردو داشتیم و مدرسمون همه کلاسا رو برده بودن سفره خونه بزرگ ..

منو دوستام رفتیم طبقه دوم و جایی نشسته بودیم ک همه جا دید داشتیم قشنگ‌🫥

خلاصه یه پرسنل پسر از دوستم خوشش میاد دوست منم ک بدش نمیومده جلوش ادا و قر و اینا میاره و بیشتر دل پسرو میبره 🫣

یکم ک گذشت پسره شمارشو توی کاغذ نوشت انداخت کنار دیوار منم از اونجایی ک پایه م رفتم و کاغذو برداشتم و دادم به دوستم...

تا اینجا همه چی اوک بود اینم بگم من یه همکلاسی دارم ک این همههههه چی رو میره میزاره کف دست معاونمون نگو اینم کل قضیه رو دیده🤦‍♀️

خواستم برم باهاش صحبت کنم دیدم محل نمیزاره میترسم فردا بره بگه به چوخ بریم😑

چطور میتونم بپیچونم معاونمون نفهمه؟؟!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742

😑😑😑 چرا عاقل کند کاری ک باز ارد پشیمانی؟ 

ب تو چه اخه اگ دوستت میخاست خودش میرفت بر میداشت بااین کارات فقط خودتو تو دردسر میندازیزفردا یچیزیم شد دوستت نمیگه من ادا اطوار درمیوردم میگ تو نخ میدادی و فلان 

اسم این چیزا رو پایه بودن نزار

2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687