من سال ۹۸ عقد کردم پدرشوهرم هیچ کادویی به من نداد ۹۹ همینطوری بدون هیچ عروسی رفتم سر زندگیم کل جهیزیه رو هم خودم گرفتم پدر شوهرم هیچ کمکی نکرد که عروسی بگیریم
من رفتم خونش برا اولین بار یه باغچه داشتن بغل حیاطشون ۱۳۵ بود قولنامه دستی نوشت داد به شوهرم به عنوان کادو عروسی گفت به همه بچه ها دادم ماهم اصلا تا الان نرفتیم میوه هاش بیاریم این چند سال
الان ۱ سال نیم شوهرم بیکار شده ضرر کرد یه خونه دارم فروش. نمیره به پدرش گفت کمکم کنید برادراش با اینکه وضعشون خیلی خوبه هیچکدوم کمک نکردن
الان شوهرم میخواد باغ بفروشه پدرش و مادرش کلی دعوا میکنن
الان شوهرم بهش میگه خودت بردار میگه مال خودم پشیمون شدم بهت دادمش قولنامشو برگردون بهم
کلی دعواشون شده شوهرمو نفرین کرده
من ناراحت شدم که نفرین کرده نفرینش میگیره یا ن حق با شوهرم
پدرشوهرم میتونه چیزی دیگه بفروش باغ بردار ولی نمیخواد
برادر شوهرامم وضعشون خوبه کمک نمیکنن(نگید انتظار نداشته باش چون اون موقع که شوهرم داشت کمکشون خیلی میکرد از نظر مالی به کل خانوادش)
الان بیچاره شده
اینقدر ناراحتم دوست دارم بمیرم به این روز افتادم خدایا هیچکس محتاج نکن