منم یه بار داشتم تو خیابون میرفتم دیدم یه پیرزن نشسته مرده از شیرینی فروشی اومد بیرون زنه بهش گفت یدونه شیرینی بهم بده مرد بهش نداد😞
منم پول زیادی نداشتم که بخوام مثلا یک کیلو بخرم رفتم به شیرینی فروشه گفتم عاقا ماجرا اینه اگه میشه چنتا دونه شیرینی بخرم اونم قبول کرد
دیگه گرفتم بهش دادم
وگرنه تا عمر داشتم شیرینی میدیم یادم میفتاد از گلوم پایین نمیرفت