عزمزمه شما همیشه خودتو کوچیک کردی برا آشتی پیش قدم شدی خرج میکنی میگی عذاب وجدان گرفتم به قول خودتون با نداری ساختین و هم همسرت هم خانوادش بی حرمتی میکنن
اونوقت چرا بچتون باید بزارید خونه همچین کسایی
دخترتو جذب خودت کن با دخترت حال کن حالا که میخوای ادامه بدی ولی خودتو تغییر بده به خودت برس خرج کن به خاطر دل خودت
از شوهرتم فاصله بگیر تا اون بیاد سمتت همش شما زنگ بزنید محبت کنید یارو فکر میکنه من کیم چه خبره مغرور تر میشه
حرمت خانوادتم حفظ کن خدا بیامرزه برادرتو ولی بخاطر دعواهای پای برادرت وسط نکش وقتی میخوای باز ادامه بدی
زنگ زدن و در جریان گذاشتن اونا برا وقتیه که بخوای بری و ادامه ندی
وقتی میلینی همسرت اینجوریه چه دلیل داره همش غصه قصد و اینا رو بخوری و بخوای از خودت بزنی
براخودت و خانوادت ارزش قاعل شو تا دیگران هم ارزش بزارن
خدا بیامرزه پدرو و برادرتو وقتی همسرت میدونه شما داغ دیدی اینجوری باید جوری رفتار کنه جای خالیه اونا رم احساس نکنی نه اینکه شیر شه برات
من توی زندگیت نیستم ولی بیشتر از این نزار سوارت شن
موفق باشی