عزیزم فقط تو نیستی
منم همین طورم من مدرسه تیزهوشان بودم نه تنها خانواده بلکه کل فامیلا ازم انتظار داشتن
چهار ساله هیچ جا نرفتم ختی سیزده بدر. من بیرون نرفتم
افسردگی شدید و اضطراب زیاد
کلی پول مشاور و کلاس و کتاب با اینکه شرایط مالی بدی داریم برام خرج کردن
از استرس و فشار منم دارو مصرف میکنم و روانشناس میرم
هرشب هرشب گریه
اما چیکار میتونیم بکنیم به نظرت !؟
اصلا چرا باید این همه رنج و درد بکشیم
من که دیگه هیچی برام مهم نیست شروع کردم به دوست داشتن خودم
مگه چقدر سن دارم این همه دردو رنج بکشم شد شد نشد دیگه دست من نیست
توی این دنیا هیچ کس منو درک نمیکنه و دوسم نداره
پس خودم جای همه خودمو دوست دارم