یه بنده خدایی برام اینو تعریف میکرد
میگفت وقتی میرفتیم بیجار کاری(نا شمالی هستیم میشه همون کشت برنج اینی که گفتم)یه خانومه بود که دختر خونده داشت یعنی دختر شوهرش رو بزرگ میکرد بعد خیلی با این دختر خوندش بد بود عادت داشت سز هر چیزی رون پای دختر خوندش رو نیشگون میگرفت اون قدر محکم که خون جاری میشد....
خیلی سال ازین قضیه گذشت و فهمیدیم طرف قند گرفته یه پاش قطع شده بعد روم به دیوار رفته توالت فرنگی و پاش تو چاه گیر کرده....
نمدونم حالا این تاوان اون کاراش بوده یا نه ولی عجیب برام عبرت آموز بود...
من به کارما اعتقاد ندارم
اگه کارما بود ک خیلیا باید ب زمین گرم میخوردن
پناه بر خدا
اونه حقه ولله
این دنیا دار مکافاته طبیعیه ک بچه ی بی مادر رو اینجور کنی خدا درستت میکنه
وای خدا
حالا یچی پر ریزون تر کارماست نیست خداییم وجود داره دو جواب بد کارت رفتار هم تو این دنیا سرت میاد هم اون دنیا پشم ریزون ترش اینک فکر میکنی تو این دنیا ج گرفتی رفت ولی اون دنیام بسرت میاد
دقیقا منم کارما زیاد دیدم یکیش تو محلمون دیدم ،یه پسره دوست دخترش گول میزنه می‌بره خونه و با دوستش بهش تجاوز میکنن چند وقت بعدش دوتا پسره با موتور میرن زیر تریلی و به شکل فجیعی جنازه هاشون متلاشی میشه
من انقد دیدم انقققد دیدم که فقط خدا میدونه
