هروقت میرفتیم کافه من حساب میکردم چون میگفتم وضع مالیش خوب نیست گناه داره
امروز بهش گفتم بریم مغازه داداشت چایی بخوریم هوا خوبه چایی هاش خوشمزست(کلا یکبار رفتم مغازه داداشش)
گفتم اشکال نداره من یکم پولشو بهت بدم چون اخر ماهه پول تو جیبیام تموم شده
گفت نه نمیشه داداشم گناه داره پول میده اینارو میخره هر وقت پول دستت اومد بیا بریم