2733
2739

سلام بچه ها 

میخوام داستانمو بگم هرکی میتونه راهنمایی کنه


یه سال و نیمه ازدواج کردم 

از روز اول همش بحث داشتیم تا الان 

شوهرم ۲۴ سالشه من ۲۰ 

اون اهل یه شهر کوچیکیه که جدیدا البته اسمش شهر شده روستا بوده در اصل

منم اهل شهرستانم 

قبلا شهرستان زندگی میکردن چن سال باهم دوس بودیم بعد یمدت خونشون رفت دهاتشون 

و دوستی ما ادامه داشت 

تا بلاخره تو ۱۹ سالگی باهاش ازدواج کردم 

اونم با چه بدبختی و سختی 

هیچکس قبولش نبود نه خانوادم نه فامیلام 

چون بیکار بود بچه بود و کلا نمیخواستن من حالاحالاها ازدواج کنم تک دختر هم بودم 

تو روی همه وایسادم متاسفانه بخاطرش دل پدرو مادرمو شکستم

تا بلاخره راضی شدن و پدرمم شرط کرد که خونه دخترم باید همینجا باشه به راه دور اجازه نمیدم

اوناهم چندتا خونه داشتن تو شهر خودم و موندیم همینجا دیگ

از روز ازدواج ب بعد کم کم میدیدم رفتارهای خانوادش یکم هی تغییر میکنه 

دیدم شوهرمم خیلی وابسته‌س به خانوادش و خیلی به حرفشونه اصلا اون موقع اینطور نشون نمیداد 

دوماه بعد ازدواج همش میگفت سال دیگ باید خونمون ببریم پیش خانوادش

انقد رو این موضوع بحث کردیممممممم انقد با این ماجرا عذابم داد 

چون جایی ک زندگی میکنه انقد کوچیکه و ادماش بیفرهنگن که حد نداره پشت سر همه حرف میزنن رفتارهای ناجور دارن 

خلاصه هنوز ک هنوزه ترسه این تو دلمه 

بعد میدیدم که مامانش کم کم دخالتاش هی شروع میشه و همش دستوری صحبت میکنه حس میکنه رییسه و شوهرمم همش ب حرفشون 

میرفتیم خونشون تا چند روز دیگ خسته میشدم میگفتم بریم خونه خودمون مامانش نمیزاشت و همین باعث میشد منو شوهرم دعوا کنیم همش

مامانش یه عفریته زبوننن درازههههههه انقد زبون داره که ادمو میخوره بخدا 

منم یطوریم اصن نمیتونم جواب بدم دهنم همیشه بستس 

هیچوقت بی احترامی بهشون نکردم هیچی تاحالا نگفتم 

اما از من زیاد خوشش نمیاد 

بخدا قبل ازدواج عاشق مامانش بودم نمیدونستم اینطوره 

مادر شوهرم بیش از حددددددد شوهرمو دوست داره از بقیه بچه هاشم بیشتر برا همین حسادت داره بهم انگار 

وقتی میریم خونشون دوس داره رخت خوابمون و جدا پهن کنه یا بدش میاد شوهرم برام چیزی بخره یا بخواد ب حرفم باشه   شوهرم همیشه طرف خانوادشه تا یچی میگن اونم مثل یه طوطی تکرار میکنه اصلا به حرف من نیست 

مادرشو مثل فرشته میبینه میگ از چشام بیشتر اعتمادش دارم اما حرفای منو باور نمیکنه😔😔😔😔

همیشه با شوهرم سر اینا بحث داریم حتی دست روم بلند کرده چندین بار تا تونسته زدتم 

هرهفته خانوادش سه روز میان خونه ما میوفتن 

هرهفتههههههه 

منم خسته شدم شاید دلم بخواد یه اخر هفته ای خودم یجا بگردم وقتی هم میان انقد کثیف کاری میکننننن کسی هم کمکم نمیکنه اصلا 

مهمون هم یه اندازه داره نه اینکه دیگ هر سه روز اخر هفته

رو اینم با شوهرم انقد دعوا کردیم ک یبارم رفتم قهر 

برا خانوادش هم گف سر این موضوعه اونا هم گفتن دیگ نمیایم خونتون زندگیتون بخاطر ما خراب نکنین و فلان 

یه هفته نگذشت باز همون اشو همون کاسه رو حرف خودشون هم نموندن 

خونه دارن اینجا اما همش میدنشون رهن حاضر نیستن بزارنش برا تفریحیشون

شوهرم دوستم داره اما ن اونقد ک حاضر باشه برام کاری کنه 

گریه هام براش مهم نیس غصه هام براش مهم نیس 

همیشه قول داد ک دیگ رفتاراشو درست کنه اما همش چهار روزم نمیشد 

چن روز پیشم بحث کردیم میگف اصن من همینم تغییر نمیکنم خودت برو تغییر کن 

میگ عیب من اینه که زود ناراحت میشم 

ولی بخدا من هیچی نخواستم ازش تاحالا وضع مالیش متوسطه

تاحالا توقع یه لباس نداشتم ازش فقط یه عید بزور بگیره 

یبار یه هدیه بهم نداد چ تولد چه مناسبتای دیگ یه شاخه گل این همه سال ارزو داشتم بهم نداده 

سر همچی کتک خوردم هیچی نگفتم اخه توقع چی داشتم ازش ؟  طلا خواستم؟ ماشین خواستم ؟ مسافرت خواستم؟ 

چی خواستم که این شده وضع من 

پدرو مادرم غم و تو چهرم میبینن و غصه میخورن 

دلم میخواد جدا بشم 

اما جرئتشو ندارم خجالت میکشم تو رو بابام تو رو فامیلا 

بیان بگن این بود؟ 

همون ک خودتو کشتی براش


بچه ها واقعا دیگه حسی بهش ندارم 

اصلا دوستش ندارم حالم ازش بهم میخوره 

نمیتونم تحملش کنم شب و روزم غصه و پشیمونیه💔💔💔💔


این مرد پیرت میکنه دختر... جدا شو با پدرت صحبت کن ... حرفای پدرت خیلی بهتره از جنگ روانی هست که با این مرد تو خونه داری جانم ... 

من همون زنیم که میترسم ، هیچ وقت نتونم عشق واقعی رو تجربه کنم ... ❤️‍🩹 کاربری دست ۲ خانم میباشد : ستاره و مریم 🤞🥰
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



من چی تو ی ساختمون زندگی میکنم

هر روز همسرم میره خونشون نیم ساعت میمونه میاد

منم دو روز درمیون میرم سرزدنی

اولش همش گاردمیگرفتم

ولی بعد از ۳ سال فهمیدم خودمو دارم عذاب میدم

هر چی میشد از مامان باباش تعریف میکردم

این باعث شد یکم وابستگی کمتر داشته باشه

تعریف کن الکی هر روزم نه بعضی وقتا

که بفهمه تو با خانوادش مشکی نداری

این پروسه طولانیه ها

با یکی دو روز حل نمیشه مونده تا جا بیوفته

2728

مشکل اینجاست که نمیدونی چطور باهاش برخورد کنی البته اونم خیلی وابسته اس ،نباید به جایی می‌رسید که دست روت بلند کنه 

بهم بگو حکمش چیه اون ی نفر که خوشبینیمو به همه کشت؟ مگه میشه !؟ دیگه مگه میشه باز اون آدم همیشه شد!!؟💔

اخ که عجله کردی و این جور بچه ننه ها خیلی سخت درست میشن 

اول زندگی انقد کتک کاری برای چیه چرا به بابات نمیگی کتکت زده و اقدامی کنن؟ 

الان ۱سالع این اوضاع هی بدتر میشه که یه حرکتی بزن 

آخرین مرحله جدایی و طلاق پس زورت بزن 

فقط 20 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
کاش آدم ها مثل زنبور عسل بعد از هر نیش زدن میمردن 💔 👈👈👈👈👈👈👈لایک نکنید 👉👉👉👉👉👉👍👈👈👈👈👈👈درخواست دوستی قبول نمیکنم👉👉👉👉 اگه امضام خوندی 👈👈👈میشه دعا کنید تو دلیم پسر باشه و سالم آخه وقتی فهمیدم باردارم که بابام به آغوش خدا رفت  😔 میخام اسم بابام روش بزارم 😭خدایا روح بابام در آرامش باشه 🙏😭 اگه دوست داشتید براش صلوات بفرستید ممنون میشم 🌷
2740
این مرد پیرت میکنه دختر... جدا شو با پدرت صحبت کن ... حرفای پدرت خیلی بهتره از جنگ روانی هست که با ا ...

روم نمیشه اصلا به بابام بگم خیلی اذیتش کردم رو این موضوع انقد جلوم گریه میکرد اما من کور شده بودم نمیفهمیدم

منم یه سری از مشکلات تو رو دارم چون بهش وابسته ام بدبختانه هنوز دوسش دارم و یه بچه ازش دارم به زندگیم ادامه میدم 

چی بگم عزیزم،  اگه میتونی از روانشناس کمک بگیر

اگه هم میتونی ولش کنی ولش کن بخصوص که بچه نداری

من چی تو ی ساختمون زندگی میکنم هر روز همسرم میره خونشون نیم ساعت میمونه میاد منم دو روز درمیون میر ...

مشکل همینه هرچه میخوام تحمل کنم حرفای مامانش چنان ادمو اتیش میزنه ک نمیتونم 

مشکل همینه هرچه میخوام تحمل کنم حرفای مامانش چنان ادمو اتیش میزنه ک نمیتونم 

سر منم اومده خیلیی

ولی اون اوایل اونا فک میکردن دارم پسرشون ازشون میگیرم

بخاطر همین بدتر میشدن

خیلی سیاست میخواد 

خیلی صبر میخواد 

ولی شدنیه عزیزم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687