وایییی بای پسره اشنا شده بودم دوروز بود بعد دنبال این بودم حرف رو ب ی سمتی بکشم و یجوری ک ناراحتش نکنم تموم کنم
بیچاره رو به درجه ایی از استیصال رسوندم خودش گفت خیلی دوس داشتم ادامه بدم ولی داری روانیم میکنی😐😂😂😂 بعدم محترمانه دو طرفه خدافظی کردیمو تمام .حالا چرا روانیش کردم؟ چون میگف میتونم ببینمت و من بحث رو کلا عوض میکردم هی قربون صدقم میرفت و من برا اینکه امیدوار نشه میزدم تو ذوقش🙂🤦🏻♀️
حالا از حرص دارم میخندم چرا خودم همون لحظه اول خدافظی نکردم حس میکنم غرورم شکست اون اول اینکارو کرد اولش برام مهم نبودا الان ک فکرشو میکنم حرص میگیرم