من و شوهرم هردو پاستوریزا بودیماز قبل چند ماه صحبت کرده بودیم زیر نطر خانواده هامون تا آشنا بشیم و عقد کنیم همیشه با کلمه شما همدیگرو صدا میکرویم خلاصه عقد کردیم و با همسرم برای اولین با دکمین بار رفتیم بیرونهمسرم من رو شب آورد جلو در خونمونطفلک گفت اجازه میدی دستتون یک لحظه بگیرممن تا اونموقع با هیچ مردی دست نداده بودم گفتم اشکال ندارههمین ک دستمو گرفت طاقت نیاورد و بوسید من زود دستم و کشیدم از خجالت آب شدم و پیاده شدمیادم شب میخواستم بخواببم دستم احساس میکردم خشک شدهچقدر صفر کیلومتر بودم
اخیییییی اولین خاطره عشقولانه ایه که حالم بد نشد ازش ایچالا عاقبت بخیر بشید
اولین شبی که با همسرم تنها بودیم تو خونشون (پدرمادرش نبودن)میخواست بره غذا بگیره از بیرون گفتم نه خودم درست میکنم از بس سرگرم شوخی و بگو بخند شدیم غذام سووووووووخت و دود غلیظی سراسر خونه رو فراگرفت بعد همون گوشتا رو تو یه قابلمه دیگه پختم آوردم با یه به به و چه چهی میخورد که نگو و نپرس الان میگه حالت تهوع داشتم اون لحظه اما میگفتم خوب شده 😝😝😝😝😂😂😂
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
اولین شبی که با همسرم تنها بودیم تو خونشون (پدرمادرش نبودن)میخواست بره غذا بگیره از بیرون گفتم نه خودم درست میکنم از بس سرگرم شوخی و بگو بخند شدیم غذام سووووووووخت و دود غلیظی سراسر خونه رو فراگرفت بعد همون گوشتا رو تو یه قابلمه دیگه پختم آوردم با یه به به و چه چهی میخورد که نگو و نپرس الان میگه حالت تهوع داشتم اون لحظه اما میگفتم خوب شده 😝😝😝😝😂😂😂
عزیزمممم
Whos gonna walk through the dark side of morning?whos gonna rock you when the sun wont let you sleep?it aint me👽
حالا چه گیری دادین به بوس خخخ باو لحظات شیرین تری هم هس که بشه تجربه کرد غیر کارای خ.اک ب.ر س.ری خخخخ پاشین برین شهربازی رنجر سوار شین فقط جیغ بزنین منحرفا خخخخ