چند وقت یک بار میبینیدشون؟ من ۱۲ سال بود که ازدواج کرده بودم ولی همیشه تو یه خیابون با پدر و مادرم زندگی میکردیم هفه ای دو سب شام پیششون بودیم سفر و گردش و همه جا با هم بودیم. الان مهاجرت کردم و واقعا دوری اذیتم میکنه . شما چطوری میتونید با دوری کنار بیاید؟
من دورم ۶و۷ ماه یکبار خیلیم راضیم
و منی ک با ازدواجم مخالف بودن و الان اخرین بار چن روژ پیش رفتم دیدمشون شهرامونم دوره ولی انقد مورد بی حرمتی از سمت پدرم قرار گرفتیم ک اخرین بارم شد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
۱۳ ساله که دورم از شهر خودم و خانواده
ماهی یکی دوبار میام دیدنشون
منم‌مث شمابودم هرشب هم خونه مادرم پلاس بودم بعدکه رفتیم شهرستان دیگه کم کم عادت کردیم اونا میان مامیریم
بله من دورم ولی نه اونقدری... 5 ساعت راهه ولی خب اذیت میشم... من ادم وابسته ای نیستم خیلی ولی شاید اگر مثل شما مهاجرت میکردم حس دلتنگیه چون ادم میدونه دیدار به راحتی میسر نمیشه اذیتم میکرد...
من کمتراز۲۰کیلومترفاصله داریم یعنی۱۰دیقه ای ماشین داریم میتونیم بریم بیایم ولی شوهرم نمیبرتم اگرببره نمیارتم،اگرم بیاره نمیبرتم، کلا قصدی اذیتم میکنه هیچ وقت حقموحلالش نمیکنم بایداندازه ی اذیتی که من شدم خدااذیتش کنه تاازعدالت خداشاکی نباشم
بیشتر از ۱۰۰۰ کیلومتر از خانواده ام دورم و بعد از ۹ سال برام عادی نشده دور بودن ازشون
حس هر روز من اینه که بین روزمرگی هات قلبت از دلتنگی خانواده مچاله میشه بغض راه گلوت رو میگیره و یه سنگینی رو قلبت میشینه
کاش میشد هر وقت دلمون خواست کنارشون باشیم
سالی یکبار تابستون میان شهر خودمون انداره یکی دوماه میبینمشون
۱۳۰۰ کیلومتر دورم. شهر غریبم. خودم و همسرم خیلی تنها هستیم و این تنهایی و بی کسی خیلی اذیت میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
