2733
2739

چرت

میدونستی که آدما اگه پلک نزنن نمیتونن لبخند بزنن؟!                                                                                                         شوخی کردم که بخندی! دنیا با لبخند آدما جای قشنگ تریه.🙃
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

من ده بار خوندمش ولی الآن حوصلم نمیاد 

ولی کلی سانسورش کردن 

قبلا اصلا سانسور نبود

فقط حیدر (ع) امیر المومنین است ❤️دختری از جنس دریا 🌊متولد باران پاییز و برف زمستان🍂🏔️☃️از جنس شیشه و سنگ سرد ❄️گریزان از آفتاب و زمین گرم☀️ عاشق محبت وطبیعت سبز بهار🪴🌾بله!من جمعی از تمام تضادهام❤️الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علی ابن ابی طالب و اولاده المعصومین صلوات الله اجمعین❤️این نغمه ی زیبای یاران حسین (ع)است : انا فتحنا لک فتحنا مبینا(فتح_۱ ما تو را پیروزی بخشیدیم و این چه پیروزی درخشانی است)❤️
2740

رمان فقططط جانان من، اصن نمیدونی قراره چه اتفاقی بیفته که البته بعضی اتفاقات هم رومخه ولی یهو خوب میشه، خدایی پیشنهاد میکنم ولی اگه میخواید بخونید از الان بخونید چون تا الان پارتهاش 1000 به بالا شده فک کنم، من تو پارت 900 به بالا به خاطر یه مشکلاتی نتونستم بخونم دیگه. 

یه دختری ب اسم دلرام ک پدر و مادر نداشت و فقط ی پسری ب اسم فرهاد  از فامیلای مامانش داشت. دلارام پرستار ی پیرمرد میشه و همه کاراشو انجام میده 

یه پسر هم ب اسم آرشام بود خیلی آدم معروفی بود با دخترا دوس میشد اونا رو عاشق خودش میکنه بعد ولشون می‌کنه


این دو نفر طی ی سری اتفاقات با هم آشنا میشن و عاشق هم میشن پسر آدم خوبی میشه ی سری حقایق پسر میگه از زندگیش ک چرا از اون دخترا انتقام می‌گرفته، دلارام هم ی مردی ب اسم شایان ک زندگیشون نابود کردن رو میبینه از دستش فرار می‌کنه .

شایان ک زندگی دلارام نابود کرد، آرشام رو تهدید می‌کنه آرشام هم ازش مدرک جمع می‌کنه نابودش می‌کنه پسرعموی شایان هم دنبال دلارام


آرشام دلارام نجات میده و خودش تصادف می‌کنه و ب دلارام میگن مرده اما باور نمیکنه

چند سال میگذره ک دلارام با یکی ک کپی آرشام روبه رو میشه اما آرشام میگ من اون نیستم 

طی ی سری اتفاقات می‌فهمه و میگ من قلب درد دارم نمی‌خواستم بهت بگم میمیرم .دلارام میگ درمان میشی و خوب میشه

با هم ازدواج میکنند ک پسر عموی شایان میاد ک دلارام ببره آرشام نمیزاره 

بچه دار میشن و تماااام


و من اندیشه کنان غرق در این پندارم، خدای عالم ، ز چه رو در همه باغچه ها سیب نکاشت؟ 
داستانش درباره چیه. 

یه خلاف کار جوون به اسم آرشام که اصلا خانواده ی خوبی هم نداشته 

عاشق خدمتکار شخصی خودش میشه

دختری به اسم دلارام


ولی هر دوتای اینا یه مشکلی دارن 

آرشام که از اول خانواده درست حسابی نداشته و مادرشم زن پاکی نبوده و پدرشم مسئولیت خانواده قبول نمیکرده و عیاش بوده 

آرشامم تصمیم میگیره که از همه اون مردایی که با مادرش بودن انتقام بگیره 

میره تو دار و دسته خلافکارا  زیر دست فردی به اسم شایان میشه .

شایان مافیاست . از این گردن کلفتا که تو قاچاق مواد دست داره .

از طرفی چند سال قبل از اینکه آرشام و دل آرام باهم آشنا بشن

شایان در اثر یک اتفاقی با دلآرام و خانوادش آشنا میشه و عاشق مادر دلآرام میشه 

ولی مادر دلآرام میمیره و مرگش تقصیر شایان بوده 

واسه همین تصمیم میگیره هر طور شده از شایان انتقام بگیره


در نهایت هر دو انتقام میگیرن و با هم ازدواج میکنن .


دیگه بیشتر از این بگم داستان بی مزه میشه . ولی جدیدا خیلی سانسورش کردن  

فقط حیدر (ع) امیر المومنین است ❤️دختری از جنس دریا 🌊متولد باران پاییز و برف زمستان🍂🏔️☃️از جنس شیشه و سنگ سرد ❄️گریزان از آفتاب و زمین گرم☀️ عاشق محبت وطبیعت سبز بهار🪴🌾بله!من جمعی از تمام تضادهام❤️الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علی ابن ابی طالب و اولاده المعصومین صلوات الله اجمعین❤️این نغمه ی زیبای یاران حسین (ع)است : انا فتحنا لک فتحنا مبینا(فتح_۱ ما تو را پیروزی بخشیدیم و این چه پیروزی درخشانی است)❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز