ما چند ساله ازدواج کردیم اوایل وضعمون خوب نبود هر سال عید کوفتمون میشد منو شوهرم دعوامون میشد از فشار اقتصاپی که رومون بود حالا امسال بعد کلی کار کردن یکم اوضاع روبه راه شد رفتیم خرید عید برگشتیم خونه رفتم بالا خونه مادرشوهرم جاریمم بود باهاش اصلا حرف نمیزنم تا منو دید شروع کرد بعضیا عقده دارن یبار برا عید لباس خریدن میخوان تو چش آدم کنن یارو میره ۱۰۰ملیون خرید میکنه جیکش درنمیاد بعد بعضیا شعور ندارن در صورتی که من اصلا حرفی نزده بودم