مگهیه آدم چقدد تاب و توان داره ، از همه طرف تحت فشارم
از یک طرف دغدغه بچه بیش فعال دارم که هیچی نمی فهمه
مامانم بجای که درکم کنه تا ظهر نبوده چای دمنوش و ناهار آماده کردم
۲ تا مرغ خریدم درست کردم
جای تشکر انقدر یهو حمله کرد بهم چرا ظرف هارو نشستی...
بابا و بقیه ..کلی باید حرف بشنوم
از یه طرف شکست ازدواج
از یه طرف درگیر محل کارم
از یه طرف برا آزمون دارم میخونم آموزش پرورش
میخوام یه هفته برم یه جا تنها باشم
هزاران مشکل دیگه دارم ، مشاوره میرم سعی میکنم حال خودم رو خوب کنم ، همه جوره تلاش میکنم دستی به همه برسونم ، هوای همهرو دارم، ولی حس میکنن هیچ کس حواسش نیست من چقدر دارم له میشم زیر این فشار
دغدغه هزارتا چیز دیگه رو
داغونم از تو
من خیلی خستم
حس میکنم بخش زیادی از فشار زندگی رو دوشمه که واقعا توانشو ندارم ، این حجم از فشار واقعا بیشتر از توانمه
بمیرم فک کنم راحتر باشم