سلام
شاید بعضی هاتون منو بشناسید
من سر یه مسئله خیلی جزئی سال پیش باهمسرم دعوام شد،ایشون منو گذاشت خونه پدرم واصلا دنبالم نیومد
واسطه فرستاد که طلاق بی مهریه بگیریم
اما من اعتنایی نکردم،چون دستمم خالی بود اقدامی نکردم.همسرمم همینطور
اما چند روز پیش بعد از اصرارهای زیادش،باهاش رفتم بیرون
خیلی ناراحت وافسرده شده بود
مدل حرف زدن وهمه چیزش عوض شده بود...
گفت خانوادم گرچه برام ناراحت بودن اما کسی پا پیش نمیذاشت
گفت آخر هفته باپدرم میایم دنبالت(البته موکولش کردم بعد امتحان آموزگاری)
خلاصه اینکه...
الآن دودلم،برای برگشتنم مشکلی ندارم واتفاقا شده بود آرزو برام
اما...