2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
فرشته جون تقریبا هفته ای یبار میریم از وقتی عروسی کرده بودم به مدت یه سال خونه مادر شوهرم زندگی میکردیم حالا که جدا شدیم هم هر وقت میریم این جوری اذیت میکنه
2738
برای من هم قبلا اینطور بود، اون موقع که خونه هامون فاصله داشت، منم شبو تا صبح کنارش بیدار میشستم، صبح هم بداخلاااااق ، میگفتم چون نخابیدم حوصله ندارم. روزشم همش میخابیدمو میگفتم جبران خاب دیشبم نمیشه. وقتی هم که کنارم خابیده بود، مدام بیدارش میکردم، اینطوری دیگه خودش کوتاه اومد.
ربِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِین
ببین بهش نگو کلا اونجا نمونیم بهش بگو ماهی یه بار بمونیم که خودش به مرور زمان کمترم میشه
تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مند کرده ای مسئولی....این جمله برا من جای تامل داشت شما هم بهش فکر کنید
منم اونجا شبا اصلا خوابم نمیبره از یه طرفم مادر شوهرم خیای با سیاسته از زبون نوه اش میگه که شب ترسیده واز اینجورحرفا در حالی که وقتایی که با هم میشستیم من بیچاره همیشه تنها بودم
منم اونجا شبا اصلا خوابم نمیبره از یه طرفم مادر شوهرم خیای با سیاسته از زبون نوه اش میگه که شب ترسیده واز اینجورحرفا در حالی که وقتایی که با هم میشستیم من بیچاره همیشه تنها بودم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز