2737
2739
عنوان

خدا گرفتار آدم بد ذات نکندتون

233 بازدید | 13 پست

یه مدتیه ازدواج کردم پدر زنم از روز اول بهم بی احترامی می کرد از روز بله برون فقط ازش بی حرمتی دیدم تا الان خیلی اذیتم کرد وقتی بله برون انجام شد و جواب بله رو گفتم فقط 10 روز اجازه نمی داد یه صیغه ی محرمیت جاری شه بعدم که صیغه خوندن تو اون لحظه عاقد پرسید اسم پدرتون گفتم..... گفت یاد اون اختلاسگر افتادم چقدر اسمش بیع اونه بعدم تا یک ماه نداشت عقد جاری شه بعدم که عقد کردیم تو محضر زنم گفت یه جشن عقد بگیریم تو هم یخچال سامسونگ بخر عوضش عروسی نگیریم منم خر شدم یه عقد سوری دیگه هم گرفتم و پول عقدم پدر زنم برداشت پنجاه تومن پدرزنم بهم قرض داد اما آنقدر فشار آوردن هیچ وقت نتونستم قرضشو پس بدم چون همیشه توقعشون بالا بود من می‌گفتم یخچال دوقلوی ایرانی بخرم می گفتن نه فقط خارجی با هر سختی شده بود هفت تا فرش یه یخچال ساید سامسونگ و یه تی وی 75 سامسونگ خریدم همشون گفتن عیب ندارد عوضش میرید به جای عروسی کربلا بر میگردید بعد یه مدتی زنم گفت حتما موقع برگشت از کربلا باید ولیمه بدی اونم تو رستوران به همه ی فامیل و کم کم مادرزنمم گفت ولیمه چیه باید عروسی بگیری به هزار سختی و قرض و قوله ی بیشتر عروسی گرفتم تو عروسی رسم پول اندازی داریم پدر زنم مجبورم کرد تو عروسی باید مداح بیاری بخونه 

من بیچاره هم مجبور شدم یک میلیون تومان هم بدم مداح بیارم با اون همه شرط و شروط بعد عروسی فهمیدم پدرزنم دو میلیون تومن انداخته و عمه ی زنم که یک سکه طلا داده بود اونم برای خودش برداشته و به جایش یک میلیون تومن پول گذاشته و گفته ارزش یکه همین قدر بود در صورتی که روز عروسی خانم من گفت عمم نیم سکه انداخته . کلی تو قرض و قوله افتادم و ماشینم خراب شد به خانمم گفتم النگوتو بفروش ماشینو تعمیر کنیم بعد بخرم با التماس فروخت وو بعد پشیمون شد و شروع کرد به گریه و داد و بیداد خونه ی مادرم و رفتم خونه ی پدرزنم و پدرزنم گفت مرتیکه ی حرومزاده مگه مال تو بود فروختی اون مال غیر بود فروختی 

و  جلوی همه منو سکه ی یه پول کرد و مجبور شدم دوباره برم النگو رو بخرم تازگیا آخرین چک لوازم عروسی مونده بود رو زدم گفتم می تونی گوشوارتو بفروشی من پاس کنم بعد بخرم برات 

قبول نکرد

 هر وقت میرم خونشون پدرزنم با همه میگه می‌خنده به من اخم و تخم می‌کنه 

زنم هر وقت منو می بینه قربون صدقه ی زبونی می‌ره 

نمی دونم زنم منو میخواد و منو تو این همه گرفتاری می بینه ولی راضی نمیشه که طلاشو بفروشه من چکمو پاس کنم !!!!

این چه خواستنیه؟؟؟؟؟






ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2728
برم پیش مشاوره قضیه حادتر نمیشه؟

چرا حادتر 

هر چی باشه از راهنمایی اینجا بهتره 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️🌺 صلوات برای سلامتی و ظهور آقاامام زمان (عج)💚ایران من 🇮🇷          از اول خرداد ۱۴۰۲ تصمیم گرفتم لاغر بشم ۷۵ کیلو هستم هدفم ۶۰ امروز ۱۹مرداد ۱۴۰۲شدم ۶۵کیلو😍.دارم بهت نزدیک میشم ۶۰ 😘
2740
خب بهش بگو بگو اگه دوستم داری بذار قرضمو بدم به کشی هم چیزی نگو 

قضیه اصلا قرض نیست می‌دونی من میم یکی با تیپ و قیافه ی من که شبیه سوپر استارام و خودم تازه فارغ تحصیل رشته مهندسی عمران چرا آنقدر باید بی ارزش باشم که زنم آنقدر دوسم نداشته باشه که یه گوشواره مگه چیه؟

به زنت بگو اگه منو دوست داری گوشواره هات رو بفروش بعد که دستم پول اومد قشنگترش رو برات میخرم .

گفتم غیر سکوت هیچ کاری نکرد فقط ساکت موند 

گفتم من مغازم خالی شده اگه تو این کارو کنی بیشتر خالی نمیشه کار میکنم میخرم نکرد قضیه اصلا طلا نیست قضیه اینه چقدر من بی ارزشم

چرا دختره برای یه سوپر استار رگشو میزنه اما منی که شوهر این زنم و هر چی در توانم بود انجام دادم حاضر ...

خب بهتره مستقیم با خودش خرف بزنی همین حرف های دلتو ولی شاید خانمتون بین شما و پدرش گیر افتادن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687