2733
2739
عنوان

فرار از مرگ!

18 بازدید | 3 پست
درزمان حضرت سلیمان(ع) مردی که چهره اش زرد شده و لبهایش کبود شده بود خود را نزد حضرت سلیمان رساند و گفت:ای پیامبر خدا به من پناه بده! حضرت سلیمان پرسید چه شده است؟ او گفت:عزرائیل با خشم به من نگاه کرد.من میترسم.حال ازشما تقاضای عاجزانه دارم که به باد فرمان بدهید تا مرا به هندوستان ببرد و ازدست عزرائیل رهایی یابم.حضرت سلیمان به باد دستور داد او را به هندوستان ببرد. ساعتی بعد حضرت سلیمان عزرائیل را دید و گفت:چرا به آن مرد بینوا خشم آلوده نگاه کردی و باعث شدی از وطن خود آواره گردد؟ عزرائیل گفت:خدا فرموده بود که من جان او را در هندوستان بگیرم.وقتی اورا در اینجا دیدم٬در فکر فرو رفتم.حیران شدم که چگونه جان اورا در هندوستان بگیرم٬در حالیکه او اینجاست.او از چهره تعجب انگیز من ترسید٬من اصلا نگاه غضب آلود به او نکردم!!

چه خوب یادم هست،عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد: وسیع باش ؛ و تنها؛ و سربه زیر؛ و سخت!

خاک در دیده بسی جان فرساست،
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و به هر جا برسی،
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد،
چو بدین نقطه رسد، مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند،
چاره تسلیم و ادب، تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن،
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است؛

پروین اعتصامی
آرزوی من، آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است.من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی‌عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی، هنری و اجتماعی زنان است.(فروغ فرخزاد)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

،،،،،،،

sisi__mhd | 31 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز