سلام. خیلی دلم پره. یه چیزایی تو زندگیم هست که ازارم میده نمیشه هم پشت سرشون گذاشت یا حذفشون کرد. از دوستام فاصله گرفتم ب زور خونه بابام میرم . معاشرتم کم شده. افسرده نیستم .ولی به یه چیزایی که فکر میکنم داغون میشم . حتی اگه نخامم فکر نکنم بقیه یادم میارن. یا بهم ترحم میکنن یا باهاش ازارم میدن. خسته شدم
حالا اگه برمیگشتی به دوسال قبل با شوهرت ازدواج نمی کردی؟یه چیزی بهت بگم کلا ازدواج پشیمونی میاره چه سنتی چه عاشقانه
ازدواج میکردم. نمیگم شوهرم خیلی مهریونه و اصلا دعوا نکردیمو خیلی باهام عالیه. ولی حد اقل مطمنم عاشقشم و بدون اون نمیتونستم. اما ای کاش مخالفتی بینمون نبود ک بخاطر خانوادم اذیت میشدن. کاش صبر میکردم تا همه چیز رو زمان درست کنه. اگه میشد برگردم همه چیز رو یه جور دیگه درستش میکردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.