سلام دوستان ،من یه پسر شش ساله دارم همیشه میخواستم وقتی پسرم سال اول ابتدایی رفت واسه دومی اقدام کنم که البته دختر دوست داشتم. ولی ناخواسته باردار شدم و کوچولومون پسر شد اولش ناراحت شدم ولی بعد عاشقش شدم همش دوست داشتم زود به دنیا بیاد بغلش کنم.خلاصه شانسی روز زایمانم با روز تولد پسر اولم یکی شد.همه فک میکنن خودمون تنظیم کردیم اما خواست خدا بود.سزارین اولم خیلی عالی بود روز دوم سرپا شدم و به کارام میرسیدم .فک میکردم سزارین دومم اینجوری میشه. خلاصه روز موعود رسید همون دکتر قبلی بود اما بیمارستان بهتر انتخاب کردم،صبح زود بیدار شدم آرایش کردم و دو تا کیف که یکیش برای خودم بود و یکیش برای بچه.شبش خواب دیدم که میگن ذکر لا حول و لا قوه الا بالله.... زیاد تکرار کن و من مدام این ذکر زیر لبم تکرار میکردم،پسرم گذاشتیم مدرسه،رفتیم بنزین زدیم و بعد رفتیم مادرمو برداشتیم با یه ساعت تاخیر یعنی ساعت نه رسیدیم بیمارستان ،شوهرم کارای پذیرش انجام داد و من استرس داشتم ذکر زیر لبم زمزمه میکردم چهار قل دستم بود و اونو میخوندم ، مارو به اتاقمون راهنمایی کردن لباسامو عوض کردم با همسری عکس گرفتم و پرستار ها منو بردن اتاق عمل،رفتارشون عالی بود اما من استرسم بیشتر میشد،چون از آمپول بی حسی که به نخاعم میزدن میترسیدم ، آمپولو زدن،سریع دراز کشیدم،دستامو بستن پرده جلو صورتمو کشیدن.دکترم مرد بودن همسن بابام من خیلی دوسش دارم بهم بای بای کرد و شروع کرد به عمل،صداشونو میشنیدم موقع بریدن خونم فواره زد و یکی از نفرات که تازه وارد بود ترسید،دکترم گفت نترس طبیعیه و ... منم هی ذکر میگفتم و به کسانی که التماس دعا داشتن دعا میکردم و هم به حرفاشون گوش میکردم، انگاری پاهای بچم زیر دنده هام گیر کرده کمی طول کشید تا صداشو شنیدم،اشکم سرازیر شد و به خاطر این معجزه شکرگزاری میکردم،بخیه هامو زدن، بردنم اتاق ریکاوری. ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه صبح سر شدم و تا یک و نیم تو ریکاوری بودم،لباساشو پوشوندن و آوردن پیشم. ماشاالله مثل ماه بود. گفتم پمپ درد میخوام و بهم وصل کردن، مارو بردن بخش، همه منتظرمون بودن، همسرم چشاش میدرخشید، اتاقو تزیین کرده بود،کیک تولد برای پسرام خریده بود، یه جشن تولد کوچیک با مهمونام گرفتیم،و من یه کادوی کوچولو که از قبل گرفته بودم رو دادم به پسره بزرگم،گفتم داداش کوچیکه از تو شکمم برات کادو آورده😁. ملاقات کننده ها رفتن و من و مامانم و نی نی تو اتاق بودیم پرستار و ماما و خدمات تند تند رسیدگی میکردن خدا رو شکر پمپ درد زده بودم شنیده بودم سزارین دوم سختره، واقعا هم سخت بود درد داشتم .موقع از تخت پیاده شدنم شد وای سوزان سوزان پاشدم و چون عرق کرده بودم حس کردم به پشتم سرما زد اما چون سزارین اولم راحت بودم نادیده گرفتم و گفتم چیزی نمیشه.قفسه سینم درد میکرد که گفتن از عوارض بی حسی هست و باید مایعات زیاد بخورم.فردا صبح شد و دکتر اومد معاینم کرد و گفت میتونی بری خونه، پمپ درد تموم شد و من دردام بیشتر شد.ناله کنان رفتیم خونه . من رفتم حموم کردم و بچه رو شستیم و اومدیم توی اتاق گرم و نرم رفتیم و خوابیدیم به خیال اینکه مثل سزارین اولم راحت خوب میشم اما نشدم الان چهار روزه بالا و پایین بخیه هام کبوده، پشتم درد میکنه بدنم گز گز میکنه هنوز نتونستم صاف بایستم و شکمم رو ببندم سرم درد میکنه.پاهام ورم داره.نی نی عزیزم زردی گرفته فردا هم جمعه هست نمیدونم چیکار کنم. انشالله دامن هر کی که بچه میخواد با ذکر لا حول و لا قوه الا بالله علی و العظیم سبز بشه.آمین
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
عزیزم همین شبیه بگو ببرندش ازمایش نی نی رو برا زردیش صبر نکن تا شنبه خودتم ان شاءالله بهتر میشی شیاف ...
ببخشید از هول زردی بچه یادم رفت تبریک بگم😂
مبارک باشه چشمت روشن
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
من دوتا سزارین کردم هردوتاهم خوب نگران نباشید تازه دومی دوقلو بود
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
الان من بگم اشک تو چشام جمع شد اسی🥲خیلی قشنگ نوششتی،ان شاالله بچه و خودت بزودی خوب خوب شین.
امیدوارم منم بزودی منم مادر بشم و مثل تجربه اولت زایمان کنم
پسر قشنگم صحیح و سالم اومد بغلم، خدایا ممنونتم که زیباترین فرشته ات رو برام فرستادی، هرچقدر شکرت کنم کمه، خدایا دامن هر ارزومندی رو سبز کن، پسر منم زیر سایه خودت و اهل بیت صحیح و سالم برام حفظ کن☆آمــین☆ بقیه امضام واسه دوره زیبای بارداریمه دلم میخواد بمونه اینجا😍✅️اگه چشمتون به امضام افتاد لطف کنید و برای همه خانمای باردار دعا کنید که دوره بارداری راحتی رو بگذرونن،گاهی روزها و شبا خیلی سخت میشن،مثل امشب که دوست دارم از شدت حال بدم ساعتها بلند بلند گریه کنم...🥲♡♡♡نینی سایتیا بعضیاتون واقعا خوش قلب و مهربونید من براتون از خدا طلب خیر میکنم امیدوارم بهترین ها براتون اتفاق بیفته♡♡♡در تاریخ۱۶ آذر۴۰۱ ساعت ۶غروب دومین بیبی چکم مثبت شد ساعت۸:۳۰شب رفتم آزمایشگاه و تست بتام هم مثبت شد به لطف خدا و نگاه اهل بیت😍خدایا به قلب همه منتظرا نظر کن💖💖💖خدایا به من فرزندی سالم و صالح و زیبا بده و من رو در مسیر زیبا و ناشناختهی مادری یاری کن♡ ۷دیماه۴۰۱ صدای قلب کوچیکت رو شنیدم...خدا برام صحیح و سالم نگهت داره جان مادر...امروز۱۱/11/401غربالگری اول رو رفتیم مامانی دکتر سونو گفت سالمی خداروشکر ولی گفت جنسیتتو نمیتونم فعلا بگم.من قربونت بشم که انقد شیطون بلا و ناقلا بودی و یجا بند نمیشدی😘همینکه سالمی عالیه جنسیتتو بعدا میفهمیم.امروز۲۱اسفند فهمیدم تویی که تو دل منی یه پسر قشنگی همه اعضاتو دونه دونه با بابایی دکتر بهمون نشون داد😍پسر جونم ما عاشقتیم و خدارو بخاطر داشتنت بی نهایت شاکریم، 17بهمن402اولین دندونات جوونه زدن و من خوشحالترین مامان دنیام🥹خدایا شکرت ☆☆☆یک عضو قدیمــیِ تعلیق شده...!
پسر قشنگم صحیح و سالم اومد بغلم، خدایا ممنونتم که زیباترین فرشته ات رو برام فرستادی، هرچقدر شکرت کنم کمه، خدایا دامن هر ارزومندی رو سبز کن، پسر منم زیر سایه خودت و اهل بیت صحیح و سالم برام حفظ کن☆آمــین☆ بقیه امضام واسه دوره زیبای بارداریمه دلم میخواد بمونه اینجا😍✅️اگه چشمتون به امضام افتاد لطف کنید و برای همه خانمای باردار دعا کنید که دوره بارداری راحتی رو بگذرونن،گاهی روزها و شبا خیلی سخت میشن،مثل امشب که دوست دارم از شدت حال بدم ساعتها بلند بلند گریه کنم...🥲♡♡♡نینی سایتیا بعضیاتون واقعا خوش قلب و مهربونید من براتون از خدا طلب خیر میکنم امیدوارم بهترین ها براتون اتفاق بیفته♡♡♡در تاریخ۱۶ آذر۴۰۱ ساعت ۶غروب دومین بیبی چکم مثبت شد ساعت۸:۳۰شب رفتم آزمایشگاه و تست بتام هم مثبت شد به لطف خدا و نگاه اهل بیت😍خدایا به قلب همه منتظرا نظر کن💖💖💖خدایا به من فرزندی سالم و صالح و زیبا بده و من رو در مسیر زیبا و ناشناختهی مادری یاری کن♡ ۷دیماه۴۰۱ صدای قلب کوچیکت رو شنیدم...خدا برام صحیح و سالم نگهت داره جان مادر...امروز۱۱/11/401غربالگری اول رو رفتیم مامانی دکتر سونو گفت سالمی خداروشکر ولی گفت جنسیتتو نمیتونم فعلا بگم.من قربونت بشم که انقد شیطون بلا و ناقلا بودی و یجا بند نمیشدی😘همینکه سالمی عالیه جنسیتتو بعدا میفهمیم.امروز۲۱اسفند فهمیدم تویی که تو دل منی یه پسر قشنگی همه اعضاتو دونه دونه با بابایی دکتر بهمون نشون داد😍پسر جونم ما عاشقتیم و خدارو بخاطر داشتنت بی نهایت شاکریم، 17بهمن402اولین دندونات جوونه زدن و من خوشحالترین مامان دنیام🥹خدایا شکرت ☆☆☆یک عضو قدیمــیِ تعلیق شده...!