2777
2789
شیرین مامان صدف السادات
پست ها: 36,933
عضویت: 4/4/1389
+1
1392/9/17 1:19 ب.ظ


بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟
اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟
از درد بازوی شکسته هر شبم را
دور خرابه گشتم و بیدار بودم
وقتی برای چند قدم کودکانه
محتاج یاری سرِ دیوار بودم
اول که دوری از تو و دوم صبوری
از اولش از این سفر بیزار بودم
دور از تو و چشم عمو عباس بابا
از صبح امروز تا غروب بازار بودم
از این همه زحمت که من دادم به عمه
دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم
دستانم خالیست ؛ امّا دلم تا بخــواهی پــر است از هوای کسی که بـــاید باشد امــــا نـیســت... اللّــهـمّ عـجّــل لـولـیّــک الـفـرج...
ببخشید سعی میکنم اون های که خیلی سنگین نیست رو بزارم

چون حال خودم بد میشه بعدش بعد از ظهر نیمتونم برم جلسه باید. کمی خود دار بود...
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

آپلود عکس , آپلود رایگان



ما نه اهل خرافه ایم و نه اهل بدعت!

ما اهل بهانه ایم!!

ما می خواهیم با عروسک هایِ در دستمان فریاد بزنیم:

" برای آرام کردن دختر سه ساله عروسک می برند نه سر بابایش را..."

یارقیه سلام الله علیها
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))

رسمه به والله
ناز یتیم رو می خرند
یتیم که بی تابی کنه
براش عروسک می برند

اما بگم ز شامی ها
با ماها خیلی فرق دارند
یتیم که بی تابی کنه
سر باباش رو می برن
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))
2803
.............
..............
..............
باید مرا شبیه خودت بوریا کنی
از بسکه زخم خورده ام از بس که پرپرم
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))

سر را گرفت و با خودش هی فکر میکرد

یعنی دوباره من پدر دارم ؟.... ندارم
هر چند زخمی ام ولی از زخمهایت
زخمی بگویی بیشتر دارم ندارم
با دیدن تو دردها از یاد من رفت
پس بعد از این دردی اگر دارم ندارم
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))

چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا
می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا

در فضای سیاه دلتنگی،چشمهایم سفید شد از داغ
سوختم،ساختم بدون تو،خشک شد چشم من به در بابا

این سفر را چگونه طی کردی؟،با شتاب آمدی تنت جا ماند
گاه با پای نیزه می رفتی،گاه گاهی به پای سر بابا
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))
چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظه‌ی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، باب‌الحوائجیم امضا شود.
می‌خواهم مانند علی‎اصغر و علی‌اکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کرده‌اند.
خدایا برسان آن صالحی را که وعده کرده ای و به ظهور مبارکش شاد فرما دل شریفش را ((السلام علیک یا ابا الصالح المهدی ادرکنی)))
2804
روایت شده است:

هنگامی که حضرت زینب علیهاالسلام و همراهان در روز اربعین، به کربلا آمدند، حضرت زینب در کنار قبر برادر، درد دلها کرد، و گفتار جانسوزی گفت؛ از جمله به یاد رقیّه علیهاالسلام افتاد و زبان حالش این بود:

�برادر جان! همه کودکانی را که به من سپرده بودی، به همراه خود آوردم، مگر رقیّه ات را که او را در شهر شام با دل غمبار به خاک سپردم!�[۱]

هیچکس نمی داند نهایت شرمندگی حضرت زینب سلام الله علیها را آن هنگام که کنار مزار برادر، امانت…

من ز شام و کوفه با چشم گهربار آمدم دیده گریان بر مـزار شـاه ابـرار آمدم

مدّتی از هم جواری تو بــودم ناامید حالیا اندر جـوارت بهر دیـدار آمدم

از سفر آورده ام جمــع یتیـمان تو را جز رقیّه آنکه از داغش کمانوار آمدم

تا بماند یادگاری از تو در شـام خراب نوگلت بنهادم و تنها به گـلزار آمدم

من سفیری از تو در شـام بلا بگذاشتم از سفارتــخانه اینک به درگاه آمدم
دستانم خالیست ؛ امّا دلم تا بخــواهی پــر است از هوای کسی که بـــاید باشد امــــا نـیســت... اللّــهـمّ عـجّــل لـولـیّــک الـفـرج...
در روایتی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم وارد شده است که فرموند:

ان الیتیم اذا بکی اهتز لبکائه عرش الرحمن ۱

هرگاه یتیمی بگرید به جهت گریه او، عرش خداوند به لرزه در می آید.

روایت فوق در مورد هر یتیم است، از اطلاق آن برمی آید که حتی شامل غیر مسلمان نبز شود. حال که چنین است سوال این جاست که اگر این یتیم، نوه حضرت خاتم الانبیاء و صبیه مولا علی مرتضی و حضرت صدیقه کبری علیهم السلام و نازدانه ابی عبدالله الحسین علیه السلام باشد، چه؟؟!!

حال اگر این یتیم را روی خارهای بیابان و آتش خیام بدوانند؛ چه به عرش الهی وارد می شود؟! اگر این یتیم را با تازیانه و کعب نی بزنند چطور و اگر در دامن این یتیم سر پدر را قرار دهند؛ چه؟!

اینجاست که باید گفت از غم حضرت رقیه سلام الله علیها، لرزه بر عالم وجود افتاد از فرش تا عرش!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱٫ مجمع البیان: ج۱، ص۵۰۶٫
دستانم خالیست ؛ امّا دلم تا بخــواهی پــر است از هوای کسی که بـــاید باشد امــــا نـیســت... اللّــهـمّ عـجّــل لـولـیّــک الـفـرج...
من امروز نذر نون وپنیر وسبزی دارم ، نذری که مادرم برام میداد ، حالا خودم ، مادرم این نذر رو خواب دیده بودن، نذر خوبیه خواستید برای حاجتهاتون در نظر بگیرید ، کاش میتونستم براتون بفرستم
الحمدالله کما هو اهله♡
2805
moharam391.jpg

گفته اند روضه ای کشنده بگو
محض افراد تب کننده بگو
دل مان می تپد به یاد حسین
پس بیا با دلی تپنده بگو
گفته اند از سیاست دشمن
از نگاهی فریب دهنده بگو
یاد روز ده محرم از
حنجر و خنجری برنده بگو
گفته اند از غم اسارت و از
شور و شادی و رقص و خنده بگو
گفته اند که دوباره بنشین از
طعنه های بد و زننده بگو
عرق شرم از سر و رویم
میچکد ، باز روضه میگویم
عمه جان عفو کنید مرا باشد؟
این سراپا گناه را باشد ؟
بده رخصت که از تو دم بزنم
شاه بانوی نینوا باشد ؟
وعده مان روز اربعین خانوم
دم گودال کربلا باشد ؟
عصمت الله کافی است دیگر
رونزن جان مرتضی باشد؟
خواهشا اینقدر نگو هرشب
تن صد چاک و بوریا... باشد ؟
چشم خود را ببند نگاه مکن
ر بازار برده هاباشد ؟
بگذارید که من گریز بزنم
ـ با اجازه ـ به روضه ها باشد؟
دام کفتار و بال طاووسی...
وای من روضه های ناموسی
آمدی سوی شام خدا بخیر کند
دخت خیر الانام خدا بخیر کند
قد و بالای سرخ تو بانو
ملاعام خدا بخیر کند
پشت بامی پر از تماشاچی
با نگاه حرام... خدا بخیر کند
کوچه بازار شهر و قافله ات
سنگ و دشنام خدا بخیر کند
صحبت قیمت و خرید وفروش
حرف های عوام... خدابخیرکند
هدف رفت و آمدت کردند
مجلس شام واردت کردند
دائم الخمر به حالت مستی
تا صدا زد چه کاره اش هستی؟
تو بگفتی که خواهرش هستم
او صدا زد به غصه بنشستی!
نشدی هم کلام او اما
نعره ای زد چرا دهان بستی ؟؟
"ما رایت..." بگفتی و خونش
تا به جوش آمد ، از سر پستی
سر کشید از پیاله می و سپس
خم شد و از زمین چوب دستی...
تا که برداشت... ، در مقابل تو



تیره شد کل عالم هستی
دوسه دندان به خیزران که شکست
همه گفتند چه ضربه ی شصتی!!
بعد از آن گفت به مردک عیاش
شاعر:علیرضا خاکسار
دستانم خالیست ؛ امّا دلم تا بخــواهی پــر است از هوای کسی که بـــاید باشد امــــا نـیســت... اللّــهـمّ عـجّــل لـولـیّــک الـفـرج...
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز