من بارها مچ همسرم رو گرفتم . همش تو فیس بوک و ویچت با آشغالهای هرزه در حال چت کردن و اینهاست . هر ازگاهی یه چیزی می بینم و یه خورده شلوغش میکنم و تا چند وقت موضوع کم رنگ میشه ولی دوباره شروع میشه و همون اتفاقها تکرار میشه .
همش به خودم میگم من احمق چرا باید پای مردی بشینم که یه ذره معرفت نداره . هر بار که یه جوری موضوع رو میفهمم . محکوم میشم به چک کردن و تجسس و این حرفا ؟؟ صبح هم تاپیک زدم که میخوام توافقی جدا بشم .
مهریه ام رو می بخشم . پسرم رو میگیرم
من ندانستم که عشق این رنگ داشت ***
وز جهان با جان من آهنگ داشت***
دستهٔ گل بود کـــــــز دورم نمود***
چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت***
"خاقانی"