اینم تجربه من ازیه فوق تخصص کودکان که بعدازاون بهش نمیگم دکتر میگم احمق .دخترم لوزه داره زودبه زودمریض میشه یه شب تاصبح تب کردوگریه وحشتناک .که دم صبح یهوآروم شدوخوابیدمنم خوابیدم صبح خواهرم زنگ زدگفتم وضعیت دخترم روگفت ایندفعه ببرپیش دکترمرزبان من تعریفش روشنیدم (من زنجانم)دخترم که بیدارشددیدم ازگوش تا کنارصورتش ترشحات قهوه ای تیره اومده منم نشستم گفتم دکترببینه بهتره خلاصه بعدازظهررفتیم دکتر.دخترم رومعاینه کردگفت هیچی نداره الکی اوردی. روی بچه ایرادنذارخوشت میادبهش داروبدی ؟گفت سوادنداری مگه فکرکردی مادرشدی فقط بایدبه بچه داروبدی تابزرگ بشه ؟گفتم پس اون تب اون گریه گفت لابد رودل کرده وگرنه چیزیش نیست اون ترشحاتم دیدگفت هیچی نیست طبیعیه توراه شوهرمم باهام دعواکردکه آره تودوست داری به بچه داروبدی بیخودی .ماتابیایم خونه شب 11شددخترم توماشین خوابیددوباره اون ترشحات موندن نتونستم بشورم .شب دوباره دخترم شدیدگریه میکردوتوی تب میسوخت اون شب خیلی حالش بدشدمن فردادوباره بردمش دکترخودش که ازنوزادی میبرم تانگاه کردبه ترشحات گفت پرده گوشش ازعفونت پاره شده گفتم آخه دیروزرفتم پیش فلان دکتربهم گفت چیزی نیست دکترفقط سرش روتکون دادگفت نمیدونم کجابه اون مدرک دادن آخه ...
خلاصه به دخترم دارودادگفت اگه خوب نشه بایدپرده گوشش جراحی بشه منم خیلی گریه کردم تاسه ماه دخترم آنتی بیوتیک خوردتاپرده گوش دوباره ترمیم بشه وخداروشکردیگه جراحی نکردچون دکترگفت ممکنه کم شنوابشه