روزای جمعه خوبه اما غروبش خیلی بده و دلگیره. مثل همیشه صبح ها شوهر خوابه تا لنگه ظهر و عصر ها میره مغازه - حالا من چیکار میکنم از صبح تو خونه میشینم تا شب شبم که میشه دوست دارم زود بخوابم ( ساعت 12 1 با بچه بخوابم) اقا تازه میگه بیا باهم بشینیم پا کامپیوتر در مورد کارش توضیح بده
تازه نهار و شام هم میخوان