دخترم دوسالو۶ماهشه..همه بهم میگن مادری صبورو مهربون هستم برای بچم اما این مشکلم جوری شده که کم کم دارم برعکس میشم..با دخترم زمانی که خونه هستیم بازی میکنم براش سرگرمی فراهم میکنم..دعواش نمیکنم زیاد و همش قربون صدقش میرم بغلش میکنم نوازشش میکنم از محبتم چیزی براش تا الان کم نزاشتم اصلا بیخیال نیستم و سخت گیری هم نمیکنم کاملا متعادلم..اما زمانی که مهمانی میریم مخصوصا جایی که عمه و مادربزرگش باشن کلا من رو فراموش میکنه جوری که اصلا محل به من نمیزاره و حتی از من فراریه میرم سمتش میگه تو برو نیا پیشم عمه پیشم باشه یا بهم اخم میکنه که تو چرا اینجایی . نمیزاره بهش غذا بدم جوری باهام رفتار میکنه که انگار مادری هستم براش که همش تو خونه دعواش میکنم یا محبتی بهش نکردم..میره بغل عمه یا مادرشوهرم میچسبه بهشون میگه که مامان اصلا نیاد پیشم مامان بره..آخر مهمانیها میخوایم برگردیم خونه گریه میکنه که مامان بره من نمیخوام برم پیش مامانم و از من اصلا حرف شنوی نداره ..ولی تا میارمش خونه دوباره باهام خوب میشه میاد بغلم بوسم میکنه باهام حرف میزنه..درمورد پدرش هم همینه ولی اون براش مهم نیست..شوهرم به من میگه تو زیادی حساس شدی اقتضای سنشه و درست میشه اما من نگرانم.
چی کارش کنم چه برخوردی باهاش کنم که جلوی دیگران اینطوری نگه؟
اینم بگم خیلی اجتماعیه با شخص جدیدی برخورد کنه اولش کمی غریبی میکنه ولی بعدش باهاش خیلی خوب میشه..من متعجبم که چرا عمش یا مادربزرگش یا هرکسی که بهش کمی توجه کنه رو میبینه عین بچه ای رفتار میکنه که از مادر فراریه یا محبت مادر ندیده.. دیگه فکر میکنم دخترم دوستم نداره و دوست داره شخص جدید جایگزینم کنه..حتی دوست ندارم جایی برم که مبادا بچم اون رفتارارو انجام بده..واقعا سرخورده میشم.اینم بگم یکماهه که از شیر گرفتمش و زمانی که از شیر گرفتمش این رفتارش خیلی بیشتر شده..ممنونم اگر بهم یه راه کار بدین که توی جمع و مواقعی که این رفتارو باهام میکنه عکس العملم چی باشه؟