يه همكار آقا دارم كه خيلي ادم خوب و باشخصيتيه و متاهل هستن شوهر منم همكارمونه و دوست اين آقا هم هست من خيلي كارم با ايشون درگيره و روزي چند بار بايد برم اتاقشون تو اتاق سه تا آقا و يه خانم هست .هر بار پامو ميزارم تو اتاق اين خانم خودشو ميندازه وسط حرف ما و شروع ميكنه عذر ميخوام لأس زدن با همكارم و منو سوژه خنده و مسخره بازي ميكنه
منم مثل أحمقا وايميسم نگاه ميكنم بعدش با ناراحتي ميرم بيرون .همكارمم خيلي بعدش عذرخواهي ميكنه بابت رفتار اين خانم ولي خب حرفي بهش نميزنه كه رفتارش درست نيس
هر روز اين داستان داره تكرار ميشه و من تو محيط كار همش ميخوام بي احترامي نكنم و بلد نيستم محترمانه طرفو بشنوم سرجاش
شوهرم ميگه حيّا رو بزار كنار و مثل خودش بهش بي احترامي كن و تيكه بهش بنداز
يادم بديد چطور وقتي به بهونه من مياد با همكارم بگو و بخند كنه و منو دست ميندازه محترمانه جوري جواب بدم كه شخصيتم خراب نشه ولي حساب كار دستش بياد