امشب رفتیم خونه مامان شوشو ،دایی شوشو هم با زنشو بچش اومدن اونجا موقه ای که میخواستن برن زنش بخترمو گرفت بغل دخترم آروم زد تو صورتش. یهو دیدم این خانوم یه سیلی زد تو گوش بچم،داشتم سکته میکردم ولی به خاطر دایی شوشو سکوت کردم آخه داییش مشکل قلبی داره ،وقتی رفتن دیگه نتونستم تحمل کنم زدمزیر گریه و گفتم بی خود کرده بچمو زده مگه اون خانم کیه که رو بچه من دست بلند کنه هیچ کس حق نداره بچه منو بزنه یا حتی بهش اخم کنه ،بعدم از عصبانىت تو حیاط نفسم گرفت نزدیک بود بمیرم حالا شوشو میگه نباید دادو بیداد میکردی البته اینم بگم که مامان شوشو چند باری بچمو دعوا کرده بود میخواستم یه جوری به اونم بفهمونم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بابا خوب طاقت اوردی جلوی اونا چیزی نگفتی.بچه بیگناه...........واقعا که من اگعه بودم همون جا بچمو از بغلش در میاوردم میبردمش یه جایدیگه...اون بچه نفهمیده یکاری کرده زندایی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی اونم عقلش به اندازه بچست