امروز دخترم رو مادرشوهر صدازد که بیا پایین (طبقه بالاشونم)اونم رفت و تو پله ها احوال پرسی کردیم.منم گفتم که معدم دیشب فلان شد و ... . بعدم از پارچه پرسیم که راضی بودین و ... به سلامتی و اومدم خونه خودم.داشتم سفره مینداختم که مادرشوهر در زده و میگه خیلی از حرفت ناراحت شدم.گفتم کدوم؟!گف همین که گفتی معدت فلان. شش ماهه هرجا خواستی رفتی ما یک کلمه حرف نزدیم حالا برا دو ساعت اینجوری میگی و ...