سلام دوستان عزیزم.ممنون که اومدین.عید نامزدی خواهر شوهرمه.ما از شهرستان باید بریم تهران.مادر شوهرم از الان زنگ زده به گوشی همسرم که عید باید بیای و تو برادر بزرگتری،زشته نباشی.برادر شوهرم هم بعد از 15 سال برای اولین بار داره عید میاد ایران که توی مراسم خواهرش هم باشه.این خواهر شوهرم با من خیلی سرد برخورد میکنه و من چند ساله که عروسشون هستم دو کلمه به زور با من حرف زده و از من 6 سال کوچکتره.کلا همشون به من زنگ نمیزنن.فقط به موبایل همسرم میزنن.و توی این چند سال من هر بار که رفتم بعد از چند سال الکی فقط ما رو برا پز دادن جلو فامیل میخوان و خیلی معمولی باهام برخورد کردن.بچه ها تا حالا هیچی کمک شوهرم از لحاظ مالی نکردن.همش خانواده خودم.و اونا میگن نداریم.در صورتیکه همش در حال اروپا رفتن هستن.حالا من حساب کردم با پول بلیطامون و کادو و لباس برای خودم و همسرم 3/5میلیون خرجمون میشه.من تا حالا ماه عسل نرفتم.چرا باید اینقد پول خرج کنم و برم تو خونه بشینم و اونجور هم که دلم میخواد تحویلم نگیرن.الان عید که میگن بیاین،خونشون پر از مهمونه که اونها هم دو هفته عید رو میمونن.من از شلوغی بدم میاد،مثلا شب باید همه توی سالنشون بخوابن،خودشون خیلی راحتن.و من اونجا واقعا احساس تنهایی و غریبی میکنم.اصلا دلم نمیخواد برم.همسرم هم وقتی بهش گفتم باید اینهمه خرج کنیم گفت حالا کو تا عید،گفتم خوب مامانت از حالا برنامه ریزی کرده،گفت اون دعوت کرده،ما که برنامه نریختیم،همسرم که خوبه ولی از خانوادش متنفرم.نمیدونم چیکار کنم.به همسرم بگم خودش تنها بره؟ممنون میشم باهام صحبت کنید.