تو دو پست قبلی راجع به مسافرتی که با برادرشوهرم رفتیم حرف زدم....
چندروزیه تصمیم گرفتیم که برای صحبت کردن راجع به کارای عروسیمون با پدرش و برادرشوهرم و من و همسرم بریم شهرستان محل زندگی من.
حالا میخوایم سه شنبه بریم..پدرش قبل از اون یه کار تو یه شهر دیگه داشت که گفت با برادرشوهرم میره و ما جدا...
حالا امروز قبل از اومدن همسرم برادرشوهرم پرسید شما کی حرکت میکنید؟ گفتم چطور؟
گفت من با شما میام! گفتم شمابا بابات میری..گفت نه من میخوام با شما بیام..
خلاصه گذشت و همسرم اومد خونه.دوباره از همسرم پرسید کی میرین؟ گفت سه شنبه..چطور؟ گفت من میخوام با شما بیام. گفت نه خیر شما با بابا میری. تو مثل اینکه حالیت نیست..و...خلاصه اونم گفت باشه...
گذشت و باباش اومد خونه و بحث رفتن شد..گفت بابا؟؟ من با تو بیام یا با داداش اینا؟؟ پدرشم گفت با داداش اینا.
همسرم گفت چی چیو باما؟ شما مثل اینکه متوجه نیستی منوفلانی زن و شووووهریم..حرف داریم..میخوایم توراه باهم تنها باشیم..
باباش گفت نه بیاد و... خلاصه بحثشون شد و همسرم کلی باهاش بحث کرد
اخرش گفت خیله خب میگم برادرت(برادرشوهرم) با اتوبوس بیاد!!!!! این حرف یعنی اوج مسخره کردنه..