سلام دوستان من تاپیک هام هستن شوهرم زن میخاست بگیره بخاطر اینکه جایی رفتن نداشتم مجبور شدم بهش رضایت دادم.یروز قبل رضایت دادن زنگ مامانم زدم که میخام طلاق بگیرم بیام سرصدا کرد که اینجا نباید بیایی منم گریه کردم گفتم حتی اگه مردم هم نیاینن سر قبرم اگه بیایین هم داخل قبر فوشتون میدم دیگه فرداش شوهرم منو اقد کتک زد و از خونه بیرونم کرد منم یه نیم ساعتی بیرون نشستم دیدم فایده نداره من جایی ندارم برم قبول کردم و رفتم رضایت دادم زن بگیره یه هفته بعد گفتم دنیا ارزش ندار زنگ زدم مامانم هزار حرف بهم زد که تو آبروم بردی فردا مردم نمیگن بخاطر بچه رضایت داده میگن حتما زنه یکاری کرده که شوهرش زن گرفته و هزار حرف دیگه تو آبرو پدرت بردی هرکی فهمید بابات نمیزارن داخل قبر راحت باشه منم گریه کردم گوشی قطع کردم الان موندم زنگش بزنم باز یا کلا قطع رابطه کنم
به یاد خندهای پدرم گریه میکنم 🥹هیچ وقت لحظه جون دادنت که مرا بوسیدی فراموش نمیکنم 😔به یاد بهترین پدر دنیا فاتحه صلوات
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه