به پیشنهاد خودم
افتاد جرعت که من باید به پسر عموم میدادم ساعت یک شب بود شماره کراشمو از اینستا پیدا کرده بودم که معروفم هست😵
قبا بهش زنگ زده بودم
ولی اینبار فرق داشت به پسر عموم گفتم زنگ بزن باهاش احوال پرسی کن زنگ زد اونم خیلی مهربون و ریلکس ج میداد که پسرعموم گند زد به همچی گفت اقای فلانی اونم گفت نه اشتباه گرفتی و قطع کردن
فق طپسر عموم میگفت داداش چه خبر اونم میگفت سلامتی خبری نیس
و منی که فشارم افتاد🥺آخه بچم صداش خیلی خوب بود اصلا نپرسید تو کی که زنگ زدی 😂🥺🥺🥺ولی نمیدونم چرا ساعت یک شب دیشب بیدار بود🤬😂😂😂🤣🤣
و اما میرسیم به جرعتی که پسر عمم داد به من
خیلی بیشور گفت فکر کن غازی یه تخم مرغ آورد گفت برو اینو تخم بزار
خدارو شکر همون لحظه مامانم صدا زد که میخواسم بریم وگرنه معلوم نبود چی میشد😂😂😂😁😁
یه سوال بنظرتون کارم بد بود گفتم زنگ بزن