راستش من اینقدر صبر نکردم
همون موقع رفتم دفتر رئیس ثبتاحوال
یه دفتر گندهههه داشت گفت اسمت چیه چی میخای بزاری
گفتم فلانم میخام بزارم فلان
نگاه کرد گفت نمیشه معنی نداره یه اسم دیگه بگو گفتم همون لحظه تایید کرد یه ربع بیشتر طول نکشید
البته قبلش پدرمو در اوردن عصبی شدم یه راست رفتم پیش رییس
دعوام شد رفتم دامادمونو اوردم که سرهنگه داد بی داد کردم خیلی مسخره بازی میکردن اینجوری شد
باز یه سر برو یک شنبه برو پیش معاون بگو قضیه اینه راسته؟
پررو و ببخشید یکمی کولی باش تا کارت راه بندازن