مامانم کباب پخته بود منو دعوت کرد ک بیا تو هم بخور
رفتم داشتیم میخوردیم که
خالم زنگ زد به مامانم مامانم گفت کباب پختم دخترمم اینجاس
بعد ک فهمید من اونجام بهش گفت وقتی هرچی بخوره بازم لاغره چرا شکمشو پر میکنی شبیه روباهه دخترت 😐
بقرآن نه باهاش دشمنی دارم نه حرفم شده اینا خانوادگی طرز حرف زدنشون همینه
منم گوشیو از دست مامانم گرفتم گفتم اره مثل دختر تو شبیه روباهم شماها کی درست میشین همیشه از وقتی که یادمه منو از بچگیم مسخره میکردین هار هار میخندیدین شدین مثل یه سرطان برام صداهاتون همش تو مغزمه ک فقط مسخرم میکنین
بعد مامانم گوشیو گرفت از دستم اونم گفت دختر منو شوهرش کتک میزنه لاغر مونده تو چی شوهرت تورو اذیت میکنه؟ گفتم اگه کتکش میزنه طلاقش بده بیار خونت چاقش کن هرچند قبل ازدواجش هم مثل الانش بود
یه تکه کباب خوردم برام زهر کردی
بخدا هروقت بفهمه من خونه مامانم هستم ناراحت میشن
وای هرروز دخترش قهر میکنه از شوهرش میره چندماه میمونه جیکشم درنمیاد