سلام دوستان من مجبور شدم بخاطر شناسایی نشدن از کاربری یکی از دوستام که خیلی وقته استفاده نمیکنن استفاده کنم
خواهش میکنم ازتون تا اخر بخونید و نمیدونم چجوری بگم عین خواهر یا مادر راهنماییم کنید واقعا جز اینجا فعلا نمیتونم به هیچکس دیگه ای حرفی بزنم و نگید به تو ربطی نداره دخالت نکن وقتی همه چیز عینا جلو چشام رخ میده و منو داخل بحث میکشونه قطعا نمیتونم دخالت نکنم
پدرومادرم بصورت سنتی ازدواج کردن و حاصل ازدواجشون منو برادرم هستیم که هردومون الان از آب و گل خیلی وقته در اومدیم من حدودا ۱۹ سالمه و برادرمم ۱۶ سالشه و هردومون بیشتر از سنمون میفهمیم الخصوص من....میخام تعریف از خودم بکنم بخدا این چیزیه که اکثریت اطرافیان میگن باتوجه به سبک زندگی و انتخاباتم...اما پدرم هیچوقت این نظرو راجب ما نداره...درواقع مواقعی که قراره به ضررش تموم شه ما میشیم نادان و نفهم...
پدرم و خانوادش مادرمو اوایل ازدواج خیلی اذیت کردن...چون پدرم خیلی خیلی وابسته خانوادش بود البته بگم هنوزم که هنوزه بعد گذشت این همه سال بازهم پدرم واسه بچهای خواهرا و برادراش عین پدر میمونه و خیلی وقتا شده حتی تو دهن بچهای خودش بزنه یا با نظر زنش مخالفت کنه تا با اونا موافقت کنه درحالیکه هیچکدوم از عمه ها و عموهای من هیچوقت اینکارو تکردن واسه ما که هیچ بلکه خیلی اوقات اذیتمونم کردن....مادرم نزدیک به چندساله ارتباطشو با اونا قطع کرده ....اوایل فکر میکردم مادرم خودخواهه ولی وقتی تو جمع خانواده پدریم قرار میگیریم میبینم واقعا حق داشته....
اگه هستین ادامه شو بگم