2737
2734
عنوان

ازدواج سن کم

76 بازدید | 6 پست

من ۱۵سالم بود متاهل شدم 

به یاد اون روزها که میرفتم عجیب دلم میگیره و پیش هیچکس حرفی از غمم نمی‌زنم 

روزهایی که من داشتم بزرگترین تصمیم زندگیم رو می‌گرفتم برای یک عمر مهم ترین فردی رو انتخاب میکردم که چیزی ازش نمی‌دونستم 

و تنها به دلیل اینکه پدر مادرم قبولش داشتن به نظر من هم خاص و بی نقص اومد چرا که همه ی خواستگارامو رد میکردم بجز این یکی...


زمانی که من انقد ناپخته و خام بودم که چیزی در مورد خانوادش نپرسیدم ..چیزی در مورد اعتقاداتش نپرسیدم ..در مورد حیا و احترام نپرسیدم یا حتی در بحر رفتارش نرفتم تا اون رو بشناسم ...چیزی در مورد توجه و محبت بلد بودن نپرسیدم ..چیزی در مورد شغل و آداب اجتماعی نپرسیدم و خیلی چیزهای دیگه که همه را واگذار کرده بودم به والدین خودم از قضا اونها هم دست و پای خودشون رو گم کرده بودند و بدون در نظر گرفتن شرایط من که ممکنه چند سال بعد که ثبات عقلی پیدا کردم نظرم عوض بشه،،،،



همیشه من یه دختر احساساتی و خجالتی و مهرطلب بودم که در کنار درس و مدرسه سعی داشتم دلبری و خانه داری هم بکنم تا به چشم آقا خوش بیام ،،، ولی اون یه مرد بالغ بود که ده ساااال از من بزرگ تر بود و بر اثر تربیت خانوادگی اهل محبت و توجه نبود ..


همه جا من به دنبال محبت و خوش باش باهاش بودم به عنوان تازه عروس ولی اون که خانواده شلوغ و پر جمعیتی هم داره با کم محلی و بی جواب گذاشتن حرکات من ...منو ضایع میکرد 



هشت سال از اون روزها میگزره و من یه بچه دارم درس رو ادامه دادم توی این سالها و قطعا ادامه خواهم داد برای اثبات خودم به خودم ...


این روزها هم همان درگیری های ذهنی را دارم منتها کمی بیشتر ، همان اخلاقی که هیچوقت باب میل من نبود هنوز هم وجود دارد و رفتارهایی که منو آزرده می‌کنه هنوزم تکرار میشه ...کنج دل من تا ابد برای این خبط و اشتباه که مقصرش نبودم میسوزه ..


و اگه جایی اعتراض کنم مقصر شناخته میشم ...


اینو فهمیدم آدمی که ذاتش توی بچگی شکل گرفته رو با عشق و محبت هم نمیشه سر به راه کرد 



اینو فهمیدم داشتن آدمی که تو رو بفهمه و برات ارزش قائل باشه مهمترین چیزه 


حال من سرشار از سکوته ..آخرین قهر آخرین بحث یا آخرین دعوا مون رو به یاد نمیارم چون حرفهای ما هیچوقت چالش برانگیز و هیجانی نمیشه..حرفهای روزمره بچه و یخچال و خونه و غذا و ..


هیچوقت از حال دل همدیگه حرف نزدیم ..بهتره بگم من دوست داشتم بگم و یکی بشنوه مثل یه دوست درک کنه ..مشتاق باشه بشنوه منو حرفامو ..ولی دریغ 



شآید نباید انقدر حرف میزدم ولی غریب دل تنگم غریب 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687