دعوت کرد چند روز پیش برای امروز بعد از ظهر
هم همکلاسیمه هم دوست
دو سه ساعتی شد کلش
وقتی من رسیدم دو سه تا مهمون دیگه هم بودن
یکیش هم کلاسیم بود اون یکی نه ولی میشناختمش در واقع رفیق صمیمی همکلاسیم بود ( اون همکلاسی که مهمون بود)
من رسیدم و نشستم رو مبل پیش هم کلاسیم
رفیقش هم اون ورش نشسته بود
ی چند دقیقه بعد ،این همکلاسی که پیشش نشسته بودم رفت مبل رو به روی من نشست
نفهمیدم منظورش چی بود خیلی برخورد بهم
چرا اینکارو کرد بنطرتون؟؟(قابل توجه اصلا بو اینا نمیدادم تازه دوش گرفته بودم و عطر هم داشتم به اندازه)
آقا این رفت نشست و تو اون چند دقیقه تا شروع مراسم هی به رفقیش که دوتا جا با من فاصله داشت نگاه میکردن و میخندیدن,( دیدین از این رمزا که فقط دوتا رفیق متوجه میشن و هی میخندن)
واقعا ناراحت شده بودم
هی بهم نگاه میکردن رمزی و بلند بلند میخندیدن
منم با خنده گفتم چیه به چی میخندین هی
گفتم دارین منو مسخره میکنید ؟
سریع بحثو عوض کردن
این همکلاسی که گفتم رفت مبل جلویی نشست
ما ی مدت باهم خیلی صمیمی شده بودیم اما یهو سرد شدیم و اون رابطه کلا از این رفت
این رفیق صمیمیش حس میکنم این کارو کرد ما سرد شدیم یکهو بدون دلیلی
عصابم خرده از عصر
دوست دارم بزنم تو دهن رفقیش
این همکلاسیم من تا حالا ندیده بودم اینطور هی بخنده به قصد مسخره کسیو
پیش رفقیش اینجور شده بود
قصدشون چی بود بتطرتون؟
چیزی نگم؟