سر این تاپیکم که وضعیت وسواسم رو توضیح دادم
https://www.ninisite.com/discussion/topic/13616799/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%d9%87-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%88%d8%b3%d9%88%d8%a7%d8%b3-%d9%86%d8%ac%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%da%a9%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d9%87
شوهرم رفته از ظهر بیرون زنگ زد جواب نمیده و هنوزم نیامده خونه
ولی چیزی که هست حالا حق که داره شاکی باشه
ولی هربار یه جوری فرار میکنه از اینکه صحبت کنیم سر هرچیزی که دعوا بشه یا بحث بشه.به صورت دیفالت حق با اون هست. خوب چندبار ممکنه در یک بحثی فقط همیشه حق با یه طرف باشه؟و چقدر من هربار منت کشی کنم و نازشو بخرم تا بیاد خونه که فقط صحبت کنیم. حتی یه بار که دعوامون شد سر اینکه من بالش شوهرمو رو دادم به مهمون مون بخابه یک شب خونه نیامد کلا🤪
خلاصه الان خودم دچار حمله عصبی وسواس شدم و دارم مقابله میکنم چیزی رو نشورم(امروز ظهر توی برنج فضله بود من نشستم گریه کردن که چرا انقدر نجاست جلوی چشم من میاد خسته شدم از شستن و آبکشی کمرم درد میکنه اونم گفت که تو فقط دلت میخاد بشوری منم گریه میکردم پاشد رفت از خونه بیرون، حالا جدا فضله توش بود منم ابکش کردم و بردم تا گاز و بعدم توی ابکش سبزی شستم بعدم با قاشقی که تتی برنج زدم توی خورشتم زدم خوب باید این همه چیز میشستم دیگه خسته بودم گریه میکردم چاره چی بود ) گذاشت رفت
ینی حتی دریغ از یک جمله که بخاد بمن دلداری یا آرامش بده. نه این بار که شما فکر کنید حق با اون بوده من متوقع هستم کلا در همه حالات پس از بحث سر هرچیزی میزاره میره یا نمیاد یا دیر میاد بعد تا سه روز سرسنگینه تا من یه جوری از دلش دربیارم و این موضوع بیشتر آزار دهنده هست تا سنگینی افکار و اعمال وسواسی من
