از وقتی بچم سرش شکست دارم من از درون نابود میشم

عزیزم این روزا هم میگذره .بهت حق میدم واقعا آدم درد و ناراحتی بچه اش رو نمیتونه ببینه

برو خداتو شکر کن نگفته مادرش حواسش نبوده بچه سرش شکسته.چراالکی بهش گیر میدی خودت میگی اوضاعش خرابه ولش کن

چه فرقی میکنه کی بگیرتش بچس هرکی میگرفتش همون جوری بیتابی میکرد

شوهرمنم اخلاقش مثل سگه

خدا رو شکر بدتر این پیش نیومد

من مریض بودم داشتم میمردم مامانم به بابام گفت بیا اینو ببریم دکتر تب داره بابام گفت بزا جومونگ تموم بشه میبرمش🤣🤣

من تا حالا سر پسرم نشکسته ولی با توجه به اتفاقات قبلی و سابقه شوهرم، مطمئن م اگر به روز همچین شرایطی پیش بیاد، حتی حتی اگگگگر با هامون بیاد بیمارستان ، نزدیک نمیاد و کمک نمیکنه. به بهانه اینکه دل نازکه، موقع مریضی و سختی تنهامون می‌ذاره.

و اینکه 

تا آخر عمر به خودم و خانواده م بد و بیراه می‌گفت که تقصیر من بوده که سرش شکسته

اشکال ندارد خوب میشه میگذره

شوهر منم سگ هاره

فرق داره پسر بچه فامیل ما خورد زمین از پله افتاد .۴ سالشه  باباهه انقدررررر آشغاله بچه میخوره زمین میگه گریه نکن خودت افتادی😐😐😐 بعد این از پله افتاد انقدر بی تابی کرد عق زد باباهه نه خودش محل داد نه گذاشت مادره بغلش کنه . دیگع بچه از درد نه ها .از ناراحتی حالش بد شد هی بالا اورد . تا یذره دلش سوخت بغل کرد آروم شد 

درکت میکنم ک مضطرب شدی 

ولی شما یه مادری و اون یه بچه 

تا بزرگ بشه انقد چالش ها براش پیش میاد 

میوفته زخمی میشه 

دلش میشکنه 

عصبی میشه 

حسادت میکنه 

و و و 

تو تمام اینا این شمایی ک باید بهش یاد بدی ک زندگی همینه و شخصیتشو قوی بار بیاری 

اگ خودتون بدتر از بچه مستاصل بشید ک دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه

عزیزم میفهمم چی میگی خیلی حال بدیه ولی اتفاقیه که افتاده بچه همینه بند دل آدمه سعی کن فراموش کنی بجاش هی بغلش کن هی ببوسش براش یه کادو بخر که درد بخیه رو تحمل کرده غذایی که دوست داره درست کن هی خوشحالش کن تا تو ذهنت صورت خوشحالش جای گزینه گریه هاش بشه 

شوهر منم اونطوره میگه پیش من دارو نخور اذیت میشم .دکتر برم  باهام نمیاد اصلا نمیپرسه چی شد .انگار فوبیا داره 

بعد سالها قبل هم نامزد اولشو بخاطر بیماری از دست داده سالها واس درمانش جنگیدن . حس میکنم بخاطر اون بدش میاد خاطره بد داره

یعنی پدر انقد تاثیر داره؟