دیروز بعد از ظهر رفتیم به خاطر عید به عنوان بزرگتر خونه شون بهشون تبریک عید بگیم، دیدیم نیستن رفتن خارج از شهر
از پارسال هر عیدی که می خواهیم بریم خونه شون تبریک عید از خونه می رن بیرون.
ما کلا رسم داریم روز عید بزرگترا می مومنن خونه بچه ها می رن واسه دیدار
برگشتم دیروز تو ماشین به شوهرم گفتم این کارم از پارسال یاد گرفتن می زارن روز عیدی می رن بیرون، من دیگه روز عید خونه شون نمی یام
شوهرم ، تازه بهش خیلی بر خورد که چرا پشت سر خونوادش این حرف رو زدم، کلی هم از دیروز رفته قیافه
مسافت هم دوره تصور کنید از پارسال عید فطر عید قربان عید غدیر ..
خب یه جورایی توهین حساب می شه دیگه، خیر سرشون پسرشون رو هم خیلی دوست دارن مثلا
خوب یه هماهنگ کنید قبلش
البته اینم بگم قبلش زنگم می زنیم ولی جواب نمی دن
ولی همسرم می گه ما وظیفمونه بریم دیدنشون باز بریم شاید تراسی جایی هستن صدای تلفن رو نمی شنون، و این کار از پارسال ادامه داره
می دونم مادرشوهرم تو دلش کلی بهم می خنده.خخ
می گم رسممونه خونه باید باشن اصولا ،
اون روزام هرچقدر زنگ می زنیم جواب نمی دن
این دفعه اگه همسرم روز عید گفت بریم چیکار کنم
مثلا دیروز رفتیم به بابامینا هم سر زدیم، قبل رفتن با اونجا
با اینکه تنها بودن و حوصله شون طر رفته بود، نرفته بودن بیرون ،منتظر ما بودن بریم
واخوب خونه رونمیشنون برنگین موبایل این ورنداشت بزنگین‌به اونیکی توتراس بوذن میان میبینن شماره افتاده میزنگن بعدهماهنگمیشیدمیرید
من الان نفهميدم شما چرا از خانواده شوهرت ناراحت شدي؟
اونا هروقت دوست داشته باشن مي رن بيرون ديگه اين ناراحتي نداره كه...خوبه زنگ هم مي زنيد قبلش باز
شوهرتون نبايد شما رو ببره اونجا وقتي مي دونين كه نيستن
مادرشوهرم خیلی خیلی با سیاسته حالا همسرم دو ببینه می خواد بگه ......جان اومدی از پشت در برگشتی خب می اومدی تو خونه
خوب بگو من نمیام خودش بره ضایع شه
خونه نیستن بهتر.روز عید یه تفریحم کردی رفتی بیرون دور زدی اومدی خیلیم خوبه
