بچه ها من نمیدونم چجوری باید حرف دلمو بیان کنم که شما درست متوجه شید چون تاپیک قبلی خیلی بد نوشتم و همه بهم پریدن🚶🏻♀️
من با یه پسر توی رابطم که ۱۰ سال از من بزرگ تره من ۲۰ سالمه. اون خیلی آقاس و یه مرد کاملا جا افتادس و من حس میکنم که همه چیز رو خیلی با عقل و منطق انجام میده. ما با اینکه اقوامیم در طول یک ماه به شدت به من اعتماد کرده و وقتی میریم بیرون چیزایی رو تعریف میکنه که معلومه مث چشاش بهم اعتماد داره و بهم گفت اولین نفری هستی که توی اقوام من باهاش بیرون اومدمخیلی صمیمیه و با عشق بهم نگاه میکنه ولی تاحالا دستمو نگرفته. هر چیزی که تعریف میکنم فقط نگام میکنه و میخنده. مطمئنم اصلا به من نگاه جنسی نداره و از سر هوس با من صمیمی نشده
فقط یک بار توی چت بهم گفت دوستم داره و همیشه قلب میفرسته
ولی
شاید در هفته یک بار پیام بده شب صحبت کنیم. البته من درک میکنم که خیلی سرش شلوغه و مسئولیت خانوادش روی دوش اون هست واقعا وقت سر خاروندن نداره حتی وقتی میریم بیرون هزار بار گوشیش زنگ میخوره اما بخاطر من یا جواب نمیده یا قطع میکنه
خب اگه دوسم داره چرا بهم نمیگه ؟ من سردرگم میشم چرا بیرون اینجوریه ولی پیام نمیده! یعنی داره امتحانم میکنه؟