قدیما وقتی عروسی دعوت میشدیم به حدی شرایط لذت بخش بود که حد نداشت
مامان مون از بقچه یه دست پیرهن تمیز در میورد میکرد تن مون خودشم لباس گل گلی هاشو میپوشید و کل فک و فامیل و در همسایه سوار وانت میشدن
میرفتیم عروسی 🤣
از این سر کوچه تا اون سر کوچه چراغانی بود 🌟🌟🌟
نگم از پلو قیمه شام عروسی که بوش ادمو مست میکرد 🤪
هرکی ته کمدش یه سرویس بشقاب یا پارچ لیوان در میورد کادو پیچ میکرد و به عنوان کادو میداد عروس
همچی به خوبی خوشی میگذشت 😅
امشب که کارت عروسی یه دوست عزیزی به دست مون رسید منو شوهرم بجای اینکه خوشحال شدیم همزمان گفتیم حالا چی بپوشیم چی کادو ببریم 😐
تجملات باعث شده آدما از روزهای خوش هم لذت نبرن