نمیدونم میگم شاید من حساسم
آخه مامان بابامون بی سئولیتن
منهم غذاشو حاضر میکنم هم سعی می کنم پیگیر درس و مشقاش باشم
ولی خداییش زورم میاد دیگه به حموم رفتنشم گیر بدم
نزدیکش که میشه بو لاشه سگ مرده میده میگم لااقل لباستو عوض کن میگه نه مگه همین چشه میگم برو حموم میگه تازه حموم بودم
خستم کرده هر چی هم اینجا میپرسم کسی محلم نمیده انگار فقط اینجا باید یا از مادرشوهر حرف زد یا غیبت کرد که تو تاپیکمون جوابمون رو بدن
یموقعا میگم به خودم اصن به من چه ولی یادم میاد چه مسخره بازیی در آورد تابستون سال پیش میگم اگه ولش کنم کپک میزنه
همش تو فکر بازیه
یا تو گوشی یا با دوستاش