اینجوریم ک وقتی با خودم تنها میشم خلوت میکنم همه ی چیزایی ک اونروز دیروزش پریروز خلاصه هروقتی هرچی گفدم یادم میاد با خودم میگم چرا اینو گفدم؟ابروم رف چرا اینکارو کردم؟حالا بد دیده میشم انقددد ب خودم میگم ک اخرش ب این نتیجه میرسم ک ادم بی عرضه و بدرد نخوریم سعی میکنم این چیزارو ب خودم نگم ولی بعدش خیلییی ذهنم درگیره بهش فک نمیکنم ولی انگار مغزم پره همش توش صدا میپیچه همزمان همه چیزایی ک گفدم همه کارایی ک کردم هی بهم یاد اور میشه خودخوری میکنم اخرش گوشه گیر میشم سمت کسی نمیرم اینجور مواقعم ک نارتم باید بگیرم بخابم گاهی اوقات حتی انق ذهنم درگیره ک خابمم نمیره هی حرص میخورم ی حس بدی تو وجودمه ک نمیتونم توصیفش کنم انقدری ک بهم فشار میاد گریم میگیره اون لحظه یکم خوب میشم ولی باز ک یاد اور میشه.... نمیدونم واقن چمه راهکاری دارین؟اصن چرا اینجوری میشم؟قبلن من این نبودم):