الهی هزار مرتبه تا هفته دیگه دارم میرم خونه خودم دیونم کرد مامانم. الهی شکر راحت میشم. خونشم برا خودش با اینکه هم کرایه میدادیم هم رهن. الان موکتاش اورده انداخته بالا که بشوره من خودم قالیم کثیف کثیفه. نمیدازم تو حیات خودم میدم قالی شویی. تو حیاط بود نفهمیدم صدام زده. با داد رفتم ببینم چشه با پرویی تمام میگه مگه نمیفهمی منم کفتم نه. گفت اینو بگیر بندازم تو حیات منم بهش گفتم حیاس کثیفه گفت خودم تمیزش میکنم طی برداشت رفت تمیز کرد موکتاشو پهن کرد تو حیات. بعد رفت سر غذام. گفت این برنچه چرا رو این شعلست محلش ندادم که زودتر بره پایین از بس تو زندگیمه دیگه دلم میخواد ننبینمش. اصلن به هیچ عنوان پیش مادر خودتون نباشین هیچ عنوان
👣وقتی به خودم آمدم : دیدم که دیگر دلتنگت نیستم، دیگر از دستت عصبانی نیستم ،دیگرهیچ چیزی از جانب تو مرا رنج نمی دهد ،دیدم دیگر به دنبال تلافی نیستم ،قهر نیستم ،در انتظار نیستم ،انگار که هیچ وقت نیامده بودی که رفتنی در کار باشد و مرا آزرده خاطر کنددیر گذشت ،سخت گذشت ،با رنج و غم گذشت، تحمل این رنج ها به حذف شدنت می ارزید ،و اما امروز انتخاب من کسی است که او مرا انتخاب کرده است
کلا یه جا بودن باعث میشه حرمت ها برداشته بشه از قدیم گفتن دوری و دوستی
رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ....... اگه توی یه کشوری درآمدِ یه آرایشگر بیشتر از یه معلمِ به این معنی نیست که پول تو درس خوندن نیست ،،،، به این معنی هست که مردم از قیافه ی زشتشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون ...... ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن ...... 💫 من یه اسفندی ام 🌨️ مغرور ، جذاب ، لجباز 💫
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
باور کن دلیل ازدواج منم فرار از محیط خونه بود وگرنه ادم ازدواجی نبودم فقط از سختگیری ها و دخالتها و غرغرهای مامانم فرار کردم دوستش ندارم چون خیلی ناراحتم کرد پسر دوسته یا بقولی از پسرش میترسه. فامیلای ماهم همه پسر دوستن. حالم از همه شون بهم میخوره . من بعد ازدواج دیگه خونه مادرم نرفتم ولی باباو مامانم خودشون گه گاهی میان پیشم اگه به من باشه دوست دارم اصلا نیان. دیگه مجبورا اینو تحمل میکنم ولی خودم دیگه نمیرم خونه شون استرس میگیرم و اعصابم داغون میشه