شوهرم میگ عاشق ننه و منو ازمادرشم بیشتردوسداره ولی تامامانش زنگ میزنه میره هرکاری داره براش انجام میده ولی من الان ۶روز میگم مایع لباسشویی بخر هروز تکرار میکنم میره برمیگرده میگ یادم رفت براهرچی ک میگم بخره همینجوره
مادرشوهرم همش زنگ میزنه شوهرم بره براش خربد و پرده بازکنه تلوزیون درست کنه درحاای که اوم به پسر مجرد توخونه داره ولی من دوتا بچه کوچیکدارم میگ تو جوونی میتونی مغازه بری و فلان و....
منم دیشب دعواکردم که شوهرم وظیفشه به فکرزندگی خودشم باشه چرا برادرشوهرمجردم به مغازه ساده نمیره برامامانش