بایه اقا پسری در ارتباط بودم که فامیل بودیم به یه سری دلایل خودم ازش جدا شدم دلیلشم مخالفت خانواده ب این ازدواج بود تو این مدتی که کات کردیم هری مدت میمد بهم میگفت تو بافلان پسر چت کردی یا برو تلگرام ب چتت برس تلگرام همش انلاینی تو رابطه هم چندبار اینکارو تکرار کرده بود حرصی شده بودم هرچی بهش میگفتم من بلکسی حرف نمیزنم چرا تهمت میزنی تو دلم بود تللافی کنم کارشو دوشب پیش تو خیابون بودم ی پسر پیله کرد براامر خیر شمارتو بده منم بهش دادم شب بهش پیام دادم گفتم اینقد با اعصاب من بازی کردی تهمتا زدی بیا شماره دادم بخام میتونم ولی هیچ وقت نخاستم اینجور باشم اولش عصبی شد بعد گفت میدونم ذاتت تو این نیس بار اخرت باشه اینکار میکنی بعدم شماره پسره گرفت بهش گفت دیگه ب فلان شماره زنگ نزن من میخاستم تلافی کنم بهش بفهمونم اگه بخام میتونم ولی ذات من این نیس ولی الان از کارم پشیمونم میگم چرا خودمو خراب کردم